بررسی موانع حضور قلب در نماز، در مثنوی معنوی

نویسنده

هیئت علمی دانشگاه مازندران

چکیده

عبادت، هدف آفرینش و نماز، سید عبادات و متعالی ترین نوع ذکر خدا از منظر صورت و حقیقت است. پذیرش نماز در نزد خدا به کمال آن، و کمال آن به رعایت آداب ظاهری و باطنی اش بسته می باشد و حضورقلب، مهمترین ادب باطنی نماز بوده و مقبولیتّ نماز به مقدار حضورقلب است، چنانکه در حدیث نبوی، نماز بدون حضورقلب، نماز کامل به شمار نیامده است. اگر چه مولوی در مثنوی، شریعت و طریقت و ظاهر و باطنِ عبادات را از یکدیگر جدایی ناپذیر می داند، امّا اساسا به بازتاب آداب و پیام های باطنی عبادات، به ویژه نماز پرداخته و ضمن تأکید بر حضور قلب در نماز، لازمة تحقق آن را اهتمام در دفع و رفع موانعش می داند و: 1) دنیا، 2) نفس امّاره، 3) شیطان، 4) خیا ل و پراکندگی خاطر را مهمترین موانع حضورقلب ذکر می کند. نکوهش دنیا در مثنوی به معنی دعوت به رهبانیّت و ترک تعاملات اجتماعی و معیشتی نبوده، بلکه دعوت به بیداری از غفلت است، زیرا دنیا از دیدگاه او غفلت از خدا است. مولوی به تأسی از حدیث نبوی، جهاد با نفس امّاره را جهاد اکبر خوانده و از کشتن آن، تصعید و تبدیل هواهای نفسانی به خواسته های معقول روحانی را اراده می نماید که در سایة پیر حقیقت بین، قابل تحصیل است. از دیدگاه او قلبِ حقایق یا وارونه کاری، از مهمترین تصرّفات شیطان در وجود آدمی است که به وسیلة وسوسه انجام می گیرد و تهدید مسلمانان نااستوار در ایمان، به فقر و فحشا از زیانبارترین این وسوسه ها است. خیال به معنی شکها و پندارهای بیهوده است که به دلیل تلوّن و تنوّع، خاستگاه روشهای متفاوت حقیقت طلبی می گردد و نتیجة قهری آن، به هم ریختن تمرکز حواس، ثبات فکر، حضور قلب و نهایتاً دوری از حق است. از این رو، عمل به خلاف خواست خیال، عمده ترین راه رام کردن آن محسوب می گردد.