2024-03-29T16:23:41Z
https://jrla.isca.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4322
فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی
مطالعات ادبی متون اسلامی
2538-5704
2538-5704
1395
1
4
تحلیل سبک شناختی خطبۀ قاصعه
سید مهدی
مسبوق
رسول
فتحی مظفری
جواد
محمد زاده
نهجالبلاغه، متشکّل از خطبهها، نامهها و حکمتهایی است که در معنا و مفهوم، حروف و واژگان، جمله و سبک از ویژگی منحصر به فردی برخوردارند؛ بهگونهای که جنبۀ بلاغی آن، یکی از نشانههای اعجازگونۀ کلام گهربار امام علی(ع) در این کتاب شریف بهشمار میرود. در این پژوهش کوشیدهایم تا با شیوه توصیفی– تحلیلی، خطبۀ قاصعه را با رویکرد سبکشناختی مورد بررسی قرار دهیم. برآیند این پژوهش حاکی از آن است که امام(ع) در لایۀ آوایی، از محسّنات بدیعی همچون سجع، جناس و تنسیق-الصفات برای ایجاد موسیقی بهره برده است. افزون بر این امام(ع) تکنیکهای دیگری همچون واجآرایی و موسیقی معنوی را برای غنای فضای موسیقایی کلام خود بهکار گرفته است. در لایۀ نحوی نیز با به-کارگیری جملههای انشایی و خبری، جملههای کوتاه و شیوههای دیگری همچون تقدیم و تأخیر، حصر و تأکید خبر، معانی مورد نظر خود را بیان داشته است. در سطح واژگانی، استفاده از واژههای مرکّب از موارد سبکساز این خطبه بهشمار میرود. در سطح بلاغی نیز، امام(ع) با بهکارگیری انواع صور خیال همچون استعارههای تمثیلی، اضافههای تشبیهی، کنایه و مجاز، انبوهی از تصویرهای ادبی زیبا خلق نموده که این امر نشاندهندۀ قدرت تخیّل بالا و فصاحت ایشان میباشد. در لایۀ فکری نیز امام(ع) ضمن تبیین اهمیّت جهاد، اعتقاد به توحید و نبوّت پیامبر(ص) و لزوم عبرتپذیری از پیشینیان، به مسئلۀ شیطان-شناسی تأکید نموده و با اشاره به داستانهای تاریخی، خواننده را با خود همراه کرده است.
نهج البلاغه
خطبۀ قاصعه
لایه های سبک شناسی
2017
02
19
9
41
https://jrla.isca.ac.ir/article_63807_330cba647927a51be1230a73eaa71b6b.pdf
فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی
مطالعات ادبی متون اسلامی
2538-5704
2538-5704
1395
1
4
تحلیل ساختاری خطبة دوم نهج البلاغه از رهگذر دوگانگی قطع و وصل
ابوالحسن
امین مقدسی
غلامعباس
رضایی هفتادری
عبدالوحید
نویدی
تحلیل ساختاری خطبة دوم نهج البلاغه از رهگذر دوگانگی قطع و وصل چکیدة مشخص نمودن ساختار، اساس و بنیان تحلیل یک متن است. ساختار متن، شبکهای است که در نتیجة روابط اساسی موجود میان عناصر متن به وجود میآید. یکی از راههای دستیابی به این ساختار، کشف دوگانگیهای موجود در متن است؛ به طوری که تمام عناصر تشکیل دهندة متن، جایگاة خود را در این دوگانگیها داشته باشد. پژوهش پیشرو بر آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی و از رهگذر قطع(عدم ارتباط) و وصل(ارتباط)، دوگانگی موجود در خطبة دوم نهج البلاغه را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. نتایج مقاله حاکی از آن است که در ساختارهای شماره اول و دوم، وصل ایجابی و در ساختار شمارة سوم قطع سلبی و در ساختار شمارة چهارم نیز وصل ایجابی حاکم است و در همة این موارد، قطع و وصلها چه ایجابی و چه سلبی کاملا در راستای اهداف ساختارها و نیز هدف کلی متن که همان اندیشة دینی است، به کار گرفته شدهاند. کلیدواژهها: امام علی(ع)، نهج البلاغه، تحلیل خطبه، دوگانگی قطع و وصل
کلیدواژهها: امام علی(ع)
نهج البلاغه
تحلیل خطبه
دوگانگی قطع و وصل
2017
02
19
41
65
https://jrla.isca.ac.ir/article_63809_887f0356df784b387603aa8d87111a18.pdf
فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی
مطالعات ادبی متون اسلامی
2538-5704
2538-5704
1395
1
4
بررسی کاربرد برجسته سازی ادبی در احادیث کتاب فضل قرآن اصول کافی(بر اساس نظریة آشنایی زدایی)
محمد کاظم
قهاری کرمانی
محسن
قاسم پور
چکیده یکی از شیوههای کاربسته در احادیث برای شیواگویی، روگردانی از ادبیات و سبک گفتار روزمرّه است. روزمرّه نبودن کلام، یکی از شیوههایی است که گاه ادیبان با کاربرد آن به کلام خود گیرایی میبخشند؛ و به آن آشنایی زدایی میگویند؛ پدیدهای که باید درک آن برای شنونده دست یافتنی باشد. یکی از شیوههای این رویکرد ادبی، برجستهسازی است. برجستهسازی یعنی به کارگیری عناصر زبان به گونهای که شیوة بیان جلب نظر کند و غیرمتعارف باشد. برجستهسازی از شگردهای آشناییزدایی برای گیراییِ ذهن شنونده در مکتب نقد ادبی ِصورتگرای روس است. تلاش ما در این پژوهش بر پایة این رویکرد آن است که با روش توصیفی ـ تحلیلی در چارچوب مکتب یاد شده، شگردهای برجستهسازیِ به کاربسته در احادیث کتاب فضل قرآن اصول کافی را جستجو و سودهای کاربست این پدیده را یافته و پیامدهای آن را کالبد شکافی کنیم. برآیندهای این پژوهش نشاندهندة آنند که نخست از این سازوکار در احادیث بهرهگیری شده است، دو آنکه گونههای برجستهسازی دراین بخش از احادیث کتاب کافی، بسیار متنوع خودنمایی میکنند و سه آنکه چون احادیث این بخش در پیوند با قرآن کریم بودهاند، در مییابیم معصومان: در پی راهنمایی آدمیان و ترغیب آنان به سوی این کتاب هدایتگر از هنر و شیوهی برجستهسازی سخنان خود برای گیرا شدنشان سود جستهاند.
اصول کافی
کتاب فضل قرآن
مکتب صورتگرای روس
برجسته سازی
2017
02
19
65
85
https://jrla.isca.ac.ir/article_63813_b5dc98a2af183ce21f3de7d39b0c31d8.pdf
فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی
مطالعات ادبی متون اسلامی
2538-5704
2538-5704
1395
1
4
عناصر نمایشی و ادبی داستان حضرت شعیب (ع) در قرآن
فاطمه
فتاحی سده
اعظم
پرچم
هر داستان دارای عناصری است که کالبد آن را به وجود می آورد؛از جمله داستان حضرت شعیب (ع)که به زندگی این پیامبر در شش سوره قرآن در سه چشم انداز کلی؛در ارتباط با مردم شهر مدین؛ اصحاب ایکه و خانواده می پردازد. هدف قرآن، داستان پردازی نیست ؛ولی در این سوره بسیاری از جنبه ها و عناصر داستانی متعارف ادبیات داستانی وجود دارد، هم چنین با تصاویر زنده و بدیعی که به وسیله الفاظ و تعابیری چند خلق شده اند، صحنه های شگفت و جذابی در پیش روی بیننده قرار داده چندان که گویی در زمان حال اتفاق افتاده است. مقاله حاضر به بررسی و تحلیل عناصر نمایسی و ادبی داستان حضرت شعیب (ع) از جمله طرح، کشمکش، شخصیت پردازی، زمان، مکان و گفتگو و همچنین عناصر ادبی آن نظیر عنصر عاطفه،خیال ، اسلوب و فکر می پردازد تا ملاحظه شود قرآن در بیان داستان های خود تا چه اندازه از شیوه هنری و ادبی بهره جسته، چگونه زبان هنر و ادبیات را وسیله ای مناسب و شایسته در خدمت اهداف تربیتی و هدایتی خود قرار داده است.
"قرآن"
"حضرت شعیب"
"داستان"
"عناصر هنری"
"عناصر ادبی"
2017
02
19
85
111
https://jrla.isca.ac.ir/article_63814_9fbe972b607b9574784391bd75a7832d.pdf
فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی
مطالعات ادبی متون اسلامی
2538-5704
2538-5704
1395
1
4
بازتاب هنری تناسب لفظ و معنا در خطبههای اشباح و قاصعه
امیر
مقدم متقی
فاطمه
قلی پور
تناسب لفظ و معنا، یکی از مؤلفههای علم بلاغت و از آرایههای بدیعی است که به معنای تناسب الفاظ با معانی مورد نظر متکلم، در بافت زبانی و موقعیتی کلام است. این تناسب، شامل تناسب ساختاری، آوایی و معنایی بوده و هدف آن، انتقال رساتر پیام به مخاطبان میباشد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تناسب لفظ و معنا در خطبه های اشباح، قاصعه پرداخته تا تأثیر عناصر ادبی و بلاغی و آوایی را در القای بهتر معنا نشان دهد. بنابر مطالعات انجام شده، پیوند و هماهنگی که بین الفاظ و معانی در این خطبه ها وجود دارد، ناشی از تناسب هایی است که میان لفظ و معنا می باشد؛ نظیر تناسب سیمایی و ساختاری که در ظرافتهایی همچون سجع، جناس و تشابه الاطراف تحقق یافته؛ تناسب آوایی که در ظرافتهایی همچون تکرار همخوان آغازین ،تکرار واکه ،تکرار همخوان پایانی و تکرار هجای کامل نمود یافته و تناسب معنایی که در مواردی چون حسن مطلع، حسن تخلص،حسن ختام، تضاد و مراعات النظیر شکل گرفته است.
تناسب
لفظ
معنا
قاصعه
اشباح
2017
02
19
111
137
https://jrla.isca.ac.ir/article_63822_87bbf2f168fe3015eced5c2b88df61f2.pdf
فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی
مطالعات ادبی متون اسلامی
2538-5704
2538-5704
1395
1
4
بررسی نظریه انسجام واژگانی در قصیده "کربلا لازلت کرباً و بلاً (سوگ سروده شریف رضی)
مریم
هاشمیان
ریحانه
ملازاده
انسجام یکی از عناصر زبان شناسی متن است که برای تحلیل متون به کار می رود.از آن جا که قصیده همزیه" کرب و بلا" یکی از معروف ترین و تأثیرگذارترین مراثی حسینی است که از سید رضی- جامع نهج البلاغه- به یادگار مانده، لذا این پژوهش بدان اختصاص یافته است. نوشتار حاضر بر آن است تا با استفاده از تکنیک نوین انسجام، نقش قرار گرفتن واحد های واژگانی، در پیوستگی متن و رساندن معنای مورد نظر به مخاطب را نشان دهد. هر چند در باره شریف رضی و اشعارش مقالات ارزشمندی نگاشته شده، اما تاکنون در مورد تأثیر انسجام واژگانی با محوریت این قصیده مطلبی به رشته تحریر در نیامده است. بدین منظور ابتدا به تعریف انسجام واژگانی و انواع آن می پردازیم و سپس نمونه هایی از عناصر آن را در این قصیده مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم. شیوه کار در این تحقیق توصیفی-تحلیلی و آماری است. یافته های پژوهش حاکی از این است که شریف رضی در رثای خود به ترتیب از ترادف، همنشینی، طباق ایجاب و تکرار بیشترین بهره را برده است. همچنین برای تثبیت و تبیین مضمون شعر طباق ایجاب به جای طباق سلب به کار رفته زیرا طباق سلب معمولاً برای اشاره گذرا و سطحی به یک امر به کار می رود.
انسجام واژگانی
قصیده شریف رضی
امام حسین(ع)
2017
02
19
137
161
https://jrla.isca.ac.ir/article_63824_22520b5ec53f4f3e4ab7c70eea01c6e5.pdf
فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی
مطالعات ادبی متون اسلامی
2538-5704
2538-5704
1395
1
4
موضوع: بررسی سبکشناسانه یک غزل از دیوان امام عبدالقادر گیلانی، مؤسس طریقت قادریه با یک غزل ازحافظ
ناصر
فرنیا
چکیده بررسی ویژگیهای سبکی هر اثر ادبی، یکی از ابزارهای مهّم، در تعیین شاخصههای زبانی، فکری و ادبی آن اثر است، که با ارائهی اطّلاعات دقیق و مستند، اهمیّت و ارزش یک نوشتهی ادبی بیش از پیش معلوم میگردد. شباهتها و مشترکات زیادی ما بین یک غزل از دیوان اشعار امام عبدالقادر گیلانی، عارف و شاعر قرن ششم (561-471هـ) با یک غزل از دیوان غزلیات شمسالدین محمد حافظ شیرازی (792-727 هـ) وجود دارد. هر چند همیشه و همه جا وجود تشابه و مشترکات میان دو شعر یا دو اثر دلیل بر اقتباس و تأسّی نیست، بنابراین به منظور مشخص شدن جواب این سؤال که آیا حافظ، شاعر و عارف مشهور قرن هشتم هجری در سرودن غزل خود از غزل امام عبدالقادر گیلانی عارف و شاعر قرن ششم هجری اثر پذیرفته است یا نه؟ به بررسی سبک شناسانه دو غزل پرداخته و آنها را در سه سطح زبانی، فکری و ادبی مقایسه و تحلیل نموده و با توجه به موارد مشترک زیاد ما بین آنها از جمله وزن، ردیف، درون مایه و محور فکری در شعر دو شاعر میتوان نتیجه گیری کرد که به احتمال زیاد حافظ این غزل امام عبدالقادر گیلانی را دیده و از نظر گذرانیده است.
"امام عبدالقادر گیلانی"
" حافظ "
"غزل "
"سبک"
2017
02
19
161
176
https://jrla.isca.ac.ir/article_63828_633ab83984bcd5255301ff17de227963.pdf