دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
پژوشگاه علوم و فرهنگ اسلامیفصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی2538-570441420190823Literary Images in the Eulogies of the Age of Decadence from Aesthetic Viewpoint
(Case Study: 5th volume of Adab-al-Taf)تصویرپردازی ادبی در مراثی عصر انحطاط با رویکرد به ساختارهای زیبا شناسی (بررسی موردی: جلد پنجم مجموعۀ ادب الطّف)9356851410.22081/jrla.2020.55375.1239FAفرشتهجمشیدیدانشگاه رازیعلی اکبرمحسنیدانشگاه رازیJournal Article20190827Imagery is an important part of poetry which has been used in analyzing literary works. Poems of Ashura have been trying to recreate the tragedy as a part of engaged literature. In this paper we focus on the literary beauties of these poems in the age of decadence. Also, we look into the artistic imagery in the eulogies of this era to find dynamic images in them. In order to do this, we adopt a descriptive-analytical methodology in analyzing the eulogies of the fifth volume of the <em>Adab-al-Taf</em>. Thus, we gave an statistical table depicting how the poet inserts his literary genius in the field of religious and political concepts to produce animate images. The writers have tried to depict the status of imagery in the poetry of this era according to literarical analysis, showing the role it plays in creating artistic images in an era of intellectual standstill.شاعران، تصویر را جزء جدایی ناپذیر شعر خود دانسته و ناقدان از این منظر به تحلیل و ارزیابی آثار ادبی پرداختهاند. از این میان، شعر عاشورایی به عنوان بخش عظیمی از میراث ادبیات متعهّد همواره به دنبال بازآفرینی این حادثه تراژدیک و تأثیرگذار بوده است. روشن کردن این بخش از زیباییهای ادبی در شعر عاشورایی عصر انحطاط هدفی است که در این پژوهش دنبال میکنیم. افزون برآن، هدف اصلی این مقاله، بررسی چند و چون تصاویر هنری سوگ سرودههای این دوره و تشخیص تصاویر پویا و متحرک در میان آنهاست. برای این منظور، با در پیش گرفتن روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر تشبیه و استعاره که خاص شاعران عصر انحطاط است، به بررسی سوگنامههای جلد پنجم از مجموعۀ ادب الطّف میپردازیم؛ برای این منظور، از نمودار مورد نیاز استفاده کردیم تا خواننده دیدی آماری نسبت به اینکه شاعر تا چه حد ذوق ادبی خویش را در درون مایۀ مفاهیم دینی، عبادی و سیاسی خویش جای داده و چه اندازه از تصاویر ادبی را جاندار و متحرک کرده است، به دست آورد. ارائه تصاویر جدید، حضور برجسته عناصر عاطفی در اشعار عاشورایی، تنوع و گستردگی عناصر تشکیل دهنده این تصاویر، بخشی از نتایج این پژوهش به شمار میروند. نویسندگان در این جستار درصدد آن بوده تا رسالت تصویر در شعر عصر انحطاط را از طریق دلائل علمی و بررسی موضوعی نشان دهد و از این طریق قابلیتها را بازشناسی کرده و توانایی آنها را در کاربرد تصویرپردازی هنری در عصر جمود فکری و هنری تبیین کنند.https://jrla.isca.ac.ir/article_68514_77408bc3d7bd97dd4b4f346c3e7f0c01.pdfدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
پژوشگاه علوم و فرهنگ اسلامیفصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی2538-570441420190823Modality in the 30th Chapter of the Quranبررسی وجهیّت در جزء سی ام قرآن مجید35596851510.22081/jrla.2020.55371.1238FAمهرانگیزخدابخش نژادگروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه اراکقاسممختاریگروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه اراکJournal Article20190827Modality points to the quality of expression, which shows the degree of certainty on the part of the enunciator. The 30<sup>th</sup> chapter of the Quran
is a part of an ideological text which expresses the tenets of Islam such as : God, the Hereafter, Paradise, Inferno and preaches monotheism. We can address the issue of modality in this section. The results show that cognitive modality is the predominant one in this section of the Quran which focuses on creation, hereafter, paradise and inferno, and the sotries pertaining to previous prophets. In order to emphszie this, the tow modalities of indication and subjunction has led to this. the imperative mood and imperative modality is less prominent in these parts.هر متنی حامل رشته ای از افکار و اندیشه هاست که به کیفیّت بازتاب آن وجهیّت گفته می شود. وجهیّت در حقیقت، میزان قاطعیّت گوینده را در بیان یک گزاره نشان می دهد و به وسیلۀ عناصر دستوری به نام «وجه» در کلام نمود می یابد. «وجه فعل» یکی از بارزترین عناصر وجهی است که به قطعیّت یا عدم قطعیّت رخداد فعل اشاره می کند. جزء سی ام قرآن مجید به عنوان جزیی از یک کلان متن ایدئولوژیک، که بیشتر به بیان اصول عقائد مکتب اسلام از قبیل: خدا، قیامت، بهشت و دوزخ و دعوت به توحید توجّه دارد، بستر مناسبی برای بررسی مقولۀ وجهیّت می باشد؛ بر این اساس، پژوهش کنونی با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی می کوشد تا پس از معرّفی انواع «وجه» و «وجهیّت» به بررسی آن در جزء سی ام بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که با توجّه به اینکه بیشترین اهتمام این جزء، معرفی مبانی اندیشۀ اسلامی؛ از قبیل مبدأ، معاد، قیامت و حوادث قبل و بعد از آن، بهشت و دوزخ و پاداش و عقاب و... و نیز بیان سرگذشت انبیاء گذشته و اقوام پیشین است، وجهیّت معرفتی، وجهیّت غالب در این جزء است و دو وجه فعلی اخباری و تأکیدی باعث اظهار این نوع از وجهیّت گشته است. وجه امری و به تبع آن وجهیّت تکلیفی با توجّه به مضامین مزبور نمود کمتری در جزء سی ام دارد.https://jrla.isca.ac.ir/article_68515_da2b931602907850e68d8e2a82b0992d.pdfدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
پژوشگاه علوم و فرهنگ اسلامیفصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی2538-570441420190823Genre Analysis of the Javameh-al-Jameh of Tabarsiتحلیل ژانری تفسیر جوامعالجامع نوشتۀ شیخ طبرسی59816851610.22081/jrla.2019.54798.1225FAعلیصادقی حسن آبادیدانشگاه فردوسی مشهدفیاضقراییدانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20190619Afterthe rise of Islam, interpretation found prominence as a new science. Each interpreter had a method based on his technical knowledge, beliefs, geography, historical situation and the audience one had in mind. Since no available category fits this genre, we should come up with a new methodology to categorize the interpretations. Interpretations have three characteristics of the genre: plurality, similarity and difference. Therefore, we can categorize them according to genre and then start analyzing them in different ways. In this paper we analyze the <em>Javameh-al-Jameh</em> interpretation to show the sub-genre of this interpretation. Tabarsi tried not to ignite religious disputes by campaigning for the Shiite ideology. He has a literary and grammatical approach. Also there is intertextual connections between this and other interpretations such as <em>Kashshaf </em>by Zamakhshari and <em>Majma-al-Bayan</em> by Tabarsi himself. This work falls under the genre of interpretation and the sub-genre of literary interpretation.با ظهور اسلام و احساس نیاز مخاطبان کلام الهی به ترجمه و تفسیر قرآن کریم شاخهای جدید در مطالعات علمی با عنوان متون تفسیری پدید آمد. هر کدام از مفسران متناسب با دانش تخصصی، مذهب اعتقادی، محیط جغرافیایی، دورههای تاریخی و مخاطبان روشی را برای ترجمه و تفسیر قرآن اتخاذ کردند. با توجه به تعدد و تنوع متون تفسیری در تاریخ ادبیات فارسی و عربی، و قرار نگرفتن آنها در کلانژانرهای معرفی شدۀ حماسی، غنایی، عرفانی، تعلیمی، و ناکارآمدی معیارهایی چون ادبی، غیرادبی و شبهادبی در طبقهبندی آنها، وجود ابزاری مناسب برای طبقهبندی آنها بسیار ضروری است. از آنجایی که متون تفسیری از سه ویژگی ژانر یعنی «تعدد»، «تشابه» و «تمایز» برخوردارند، میتوان آنها را بر اساس رویکرد ژانری طبقهبندی کرد و به بررسیهای فرامتنی، تحلیلهای درونمتنی و روابط بینامتنی آنها پرداخت. از این رو نگارندگان تصمیم دارند با بررسی تفسیر جوامعالجامع ژانر بودن متون تفسیری را نشان دهند و زیرژانر اصلی این تفسیر را تعیین کنند. نتایج این پژوهش عبارتند از: شیخ طبرسی در نوشتن این تفسیر متناسب با اقتضای سیاسی عصر، پرهیز از شعلهور کردن تنشهای مذهبی و تبلیغ گفتمان شیعی، رفتار کرده است؛ اگرچه این تفسیر با رویکردهای ادبی، تاریخی، فقهی، کلامی نوشته شده اما رویکرد غالب آن، رویکرد ادبی است و ویژگیهای زبانی آن (ویژگیهای صرفی و نحوی) برجسته است. تفسیر جوامعالجامع با تفسیر کشاف زمخشری و تفسیر مجمعالبیان طبرسی مناسبتهای بینامتنی دارد؛ این تفسیر در ژانر تفسیر یا تفسیر قرآن و زیرژانر تفسیر ادبی (ویژگیهای زبانی به ویژه ویژگیهای صرفی و نحوی) قرار دارد.https://jrla.isca.ac.ir/article_68516_acb178ccc9cf329e7ba9c7beb3d87ccd.pdfدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
پژوشگاه علوم و فرهنگ اسلامیفصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی2538-570441420190823Non-Structural, grammatical coherence in Sermon 175 of Nahjolbalaghah and its Translations
(Case Study: Translations by Jafari, Shahidi and Faqihi)بررسی انسجام دستوری غیرساختاری در متن خطبه 175 نهج البلاغه و ترجمههای آن (مطالعه موردی: ترجمه جعفری، شهیدی و فقیهی)811036851710.22081/jrla.2020.55127.1233FAعلی اکبرنورسیدهدانشگاه سمنان. دانشکده ادبیات و زبان های خارجی. گروه زبان و ادبیات عربی0000-0002-1158-1395مسعودسلمانی حقیقیگروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه سمنان ایران0000-0003-3898-5987Journal Article20190725Coherence is a topic in linguistics which analyzes different texts according to their structure and meaning. Coherence lies in the tools of the linguistic system such as reference, omission, replacement and conjunction, which lie inside language itself. The present paper adopts an analytical-descriptive approach to the issue of non-structural grammatical constituents in the text of Sermon 175 of <em>Nahjolbalahagah</em> and the translations by Jafari, Shahidi and Faqihi. The results show that among the aforementioned constituents, Faqihi is closer to the original text and manages to show the coherence in the original text in his translation. Notwithstanding, it was observed that the translators have made some mistakes due to the influences such as their style and the linguistic-grammatical possibilities of their language.انسجام (Cohesion) یکی از شاخههای علم زبان شناسی است که متون مختلف را از لحاظ ساختار و معنا بررسی میکند. انسجام در ابزارهای نظام زبانی همچون ارجاع، حذف، جانشینی و ربط، که درون خود زبان قرار دارد، نهفته است. این مقاله با اتخّاذ رویکرد تحلیلی توصیفی به ارزیابی حضور مؤلفههای انسجام دستوری غیرساختاری در متن خطبه 175 و ترجمههای جعفری، شهیدی و فقیهی میپردازد. از این جستار، میزان پایبندی مترجمان به بازتاب این مؤلفههای انسجام بخش بررسی و در نهایت این نتیجه حاصل شد که در میان مؤلفههای یاد شده، ترجمه فقیهی در سایه حرکت نزدیک با متن اصلی و با گزینش برابر نهادهایی مناسب، توانسته تا حد بسیار زیادی انسجام موجود در متن اصلی را در ترجمه بازتاب دهد. در عین حال مشاهده شد که مترجمان در برخی موارد متأثر از عواملی چون شیوه خاص مترجم و پتانسیل زبانی- دستوری زبان مقصد در یافتن برابر نهادها دچار لغزش شدهاند.https://jrla.isca.ac.ir/article_68517_294e90a9fab644df50f5cc3c7732a3ad.pdfدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
پژوشگاه علوم و فرهنگ اسلامیفصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی2538-570441420190823Irony and its rhetorical function in Nahjolbalaghaبررسی عنصر اقناعی طنز در نهج البلاغه و نقش آن در تصویرسازی مفاهیم1031256851810.22081/jrla.2019.55099.1232FAزهرانیکونژاددانشگاه علوم و معارف قرآن کریم. دانشکده علوم قرآنی زاهدان0000-0002-4364-3511ولی الهحسومیگروه علوم قران وحدیث دانشگاه سیستان وبلوچستانغلامرضارضوی دوستگروه علوم قران و حدیث. دانشگاه سیستان و بلوچستانJournal Article20190723Nahjolbalaghah is a religious text as well as a literary one. Different literary techniques are used in this work. In this paper we analyze irony in this work and its persuasive impact on the reader. In <em>Nahjolbalaghah</em> uses irony in different ways such as rhetorical imagery focused on criticizing social and political issues. Nahjolbalaghah uses irony in order to persuade the audience. Irony uses literary imagery and expression in order to portray the flaws and persuade the audience.نهج البلاغه اثر ماندگار امام علی (ع)، علاوه بر این که یک مجموعه کامل از پیام های دینی- عقیدتی است، یکی از بهترین کتاب های ادبی است که با فصاحت و بلاغتی در حد اعلا ایراد شده است. در این اثر ارزشمند انواع فنون ادبی خودنمایی می کنند. هدف پژوهش پیش رو، بررسی عنصر طنز به عنوان بعدی دیگر از ابعاد بلاغی نهج البلاغه و تبیین چگونگی نقش این عنصر در تصویرسازی و اقناع مخاطب می باشد، که به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد ادبی پس از مطالعه کتب و نرم افزارهای مرتبط با نهج البلاغه به تحلیل و بررسی این عنصر پرداخته است. طنز یکی از شاخصه های متون ادبی است و نهج البلاغه به مثابه یک متن ادبی از این روش بهره برده است. طبق بررسی های انجام گرفته در این اثر ارزشمند، طنز دارای کارکردهای متعددی است که در قالب های مختلف از جمله بهره گیری از صور بلاغی و...طراحی میشود؛ و به نقد مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی میپردازد. استفاده از اسلوب ادبی طنز، از جمله شیوه های تصویر آفرینی در نهج البلاغه، جهت اقناع مخاطب است؛ زیرا طنز علاوه بر آن که تصاویر ادبی زنده و جذابی می-آفریند، از طرفی نیز با بیان ادیبانه کاستی ها نقش به سزایی در اقناع مخاطب دارد .https://jrla.isca.ac.ir/article_68518_aa155c1226e730c092f8bf3277ff404a.pdfدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
پژوشگاه علوم و فرهنگ اسلامیفصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی2538-570441420190823Analyzing Different Types of Intertextuality in the Quran and Arabic Literatue in “Malhama of Karbala” by Saeed Al-osailiتحلیل گونههای مختلف بینامتنی قرآن و میراث ادب عربی در حماسۀ«کربلاء» سروده سعید العسیلی1251496851910.22081/jrla.2020.55041.1228FAسید مهدینوری کیذقانیاستادیار دانشگاه حکیم سبزواری0000-0001-7867-4898Journal Article20190715Intertextuality aims to find the hidden layers of a literary text. The poem <em>Karbala</em> by the Lebanese poet, Saeed Al-Osaili is an important epic of contemporary Arabic poetry. In this 6000-line poem, he has been influenced by different intellectual, literary and historical sources. The present paper uses a descriptive-analytical approach according to an intertextual analysis. This poem establishes intertextual connections with the Quran, NAhjolbalaghah, classical and contemporary Arabic poetry and famous proverbs. The three types of connections are particular negation, universal negation and parallelism.وظیفۀ اصلی بررسیهای بینامتنی کشف لایههای آشکار و پنهانی است که در شکلگیری یک اثر ادبی تأثیر داشتهاند و شاعر یا ادیب در غنیساختن اثر خود از آنها سود جسته است. منظومۀ حماسی و بلند «کربلاء» سروده شاعر معاصر لبنانی «سعید العسیلی» از جمله حماسههای مهم و درخور توجه ادبیات معاصر عربی به شمار میرود. عسیلی در سرایش این منظومه که بالغ بر 6000 بیت میباشد از آبشخورهای متنوع فکری، ادبی و تاریخی بهره برده است. مقاله حاضر میکوشد به روش توصیفی-تحلیلی و از طریق بررسی بینامتنی مهمترین عناصری که در ساختار یا مفاهیم شعری این منظومه مؤثر بوده را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد؛ در یک نگاه کلی میتوان گفت این منظومه حماسی با قرآن، نهج البلاغه، اشعار شاعران کلاسیک و معاصر عربی و امثال و حکم مشهور، روابط بینامتنی دارد و این روابط در هر سه صورت «اجترار»، «امتصاص» و «حوار» جلوهگر شده است که نشان از گسترۀ معلومات ادبی شاعر و مهارت شعری وی دارد.https://jrla.isca.ac.ir/article_68519_aa8a4ebfc1af9e0b9b06d500be7aec6d.pdfدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
پژوشگاه علوم و فرهنگ اسلامیفصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی2538-570441420190823Comparing Lexical Diversity in the Oral and Written Style of the Nahjolbalaghah according to Johnson’s Theory
(Case Study: Political-Moral Sermons and Letters)مقایسه تنوع واژگانی در سبک گفتاری و نوشتاری نهج البلاغه از منظر نظریه جانسون (مطالعه موردی: خطبهها و نامههای سیاسی – اخلاقی)1491646852010.22081/jrla.2020.55102.1231FAنورالدینپرویناستادیار مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی رهمهدیشوشتریاستادیار مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی رهمحسنرفیعیاستادیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه فرهنگیان پردیس آیت الله طالقانی رهJournal Article20190723A writer’s personal style is determined by his/her lexicon. Imam Ali’s political and ethical sermons are written in different situations with different audiences in mind. This has led to different texture and lexical choices. We have used Johnson’s theory to compare and contrast the lexical variety in different sermons and political letters of Imam Ali. An important result of this investigation is that, although the letters’ content are applicable in all different sorts of societies, but at the time it was written, it had had a specific audience in mind, thus the ideology in the letters has led to their having less lexical variety compared to the sermons.ثروت واژگانی هر نویسنده نقش اساسی در تبیین سبک شخصیش دارد؛ زیرا سبک حاصل گزینش خاصی از واژگان است. و ثروت لغوی ادیب در آثارش موجب تمایز سبکش با دیگران است. با توجه به اینکه خطبهها و نامههای سیاسی و اخلاقی حضرت علی (ع) در موقعیتهای متفاوت و در خطاب به افراد خاصی گفته شده است؛ لذا این تفاوت در بافت موقعیتی، نقش اساسی در تنوع واژگانی ایشان دارد. و از آنجاییکه نظریهی جانسون یکی از روشهای آماری هست که از تنوع واژگانی ادیب در آثارش پرده برگرفته، و ثروت لغوی هر متنی را، در مقایسه با متن دیگر مشخص مینماید.<br /> بنابراین پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و به صورت عملی، به مقایسه تنوع واژگانی بین خطبهها و نامههای سیاسی و اخلاقی حضرت علی (ع) در چارچوپ نطریهی آماری جانسون پرداخته است. از مهم-ترین نتایج این جستار آن است که تنوع واژگان در سبک گفتاری حضرت علی (ع) بیشتر از سبک نوشتاری ایشان در نامهها است.https://jrla.isca.ac.ir/article_68520_10a7e712f930ac85d13691a39537d269.pdf