مسلّم است که شاعران و سخنسرایان فارسی چون دیگر مسلمانان از آیات الهی و سخنان پیامبر(ص) و پیشوایان خویش متأثّر شده، آنها را موجب ارتقای کلام خود و چهبسا معیاری برای فصاحت سخن خود دانستهاند، استناد به سخن خدا و پیامبر و پیشوایان دینی از یک سو اقناع حال مخاطب را در پیداشته از سوی دیگر باعث استواری و بلندی پایگاه شاعر بوده است.
میزان استفاده و نوع بهرهبرداری از کلام خدا هم یکسان نیست و عوامل مختلف فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و بعضاً شرایط فردی شاعران، میزان بهرهمندی و نوع استفاده را به گونهای رقم زده که بعضی چون مولوی قرآن معنوی بسرایند و بعضی چون انوری، مسعود سعد، خاقانی کمتر و بعضی از معاصرین چون نیما و پیروان او خیلی کمتر از مضامین دینی استفاده کنند. نوع بهرهبرداری هم متفاوت بوده این تنوع و تفاوت در قالبهای ادبی هم به چشم میخورد. شاعران حبسیهسرا به دلیل گرفتاری، ناامیدی و یأس حاکم بر فضای زندان، تنهایی و دوری از وابستگیهای زندگی عادی انگیزه بیشتری برای تمسّک جستن به سخنان خدا و پیشوایان دین خدا داشتهاند. کلام الهی فصل الخطاب همۀ ادعاها بوده، شاعر زندانی توانسته است با بهرهگیری از آن به کلام خود قداست و نفوذ آن را بر مخاطب فزونی بخشیده، زمینۀ نجات خود را از حبس فراهم نماید، گاه نیز با استناد به کلام خدا و بزرگان دین مرام و عقیدۀ دینی خود را موجه جلوه داده به تبلیغ آن پرداختهاند. گروهی دیگر هم به کلام خدا و بزرگان دین تمسک جسته تا به پیشبرد مشی و مرام اجتماعی خود بپردازند. عدهای از حبسیهسراها نیز مضامین دینی را زمینهای برای بیان عواطف انسانی و اخلاقی ساخته به توصیههای تعلیمی و اخلاقی پرداختهاند.