قرآن کریم قصص را مایۀ عبرت برای خردمندان میداند و همین امر مطالعه و تحقیق در داستانهای قرآنی را ضروری و لازم میسازد تا از این رهگذر بتوان به حقایق آنها پی برد. اگر چه زبان اصلی قرآن، زبان دین و هدایت معنوی است؛ اما در کامل ترین وجه خود از شیوۀ داستان سرایی برای ابلاغ پیام خویش بهره برده است. صاحب نظران در گسترۀ ادبیات داستانی به عناصری دست یافته اند که رعایت آن عناصر به داستان جذابیت و گیرایی میبخشد، قصههای قرآن دارای عناصر داستانی قصههای امروزی است، از جمله داستان حضرت لوط7 که به زندگی این پیامبر در دوازده سورۀ قرآن میپردازد. مقالۀ حاضر با استفاده از آثاری که تا کنون در زمینه قصههای قرآن نگارش یافته است، در دو بخش شیوههای قصه پردازی در قرآن (با رویکرد به اندیشهها و دیدگاهها و تقسیم بندیهای مستقل ادیبان مسلمان؛ اما با الهام از شیوههای نوین تحلیل مؤلفههای داستان نویسی در جهان مدرن) و عناصر داستانی در این کتاب آسمانی بر پایۀ نقد ادبی معاصر و برگرفته از انواع روشهای داستان نویسی رایج در غرب انجام پذیرفته تا ملاحظه شود قرآن در بیان قصهها تا چه اندازه از شیوههای ادبی بهره جسته و چگونه زبان ادبیات را وسیله ای مناسب و شایسته در خدمت اهداف هدایتی و تربیتی خود قرار داده است.