پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش است که نظریات تفسیری علامۀ طباطبایی، در رویکرد کارآمد ناظر به مفسر، چگونه مورد توجه قرار گرفته است؛ بررسی تحلیلی و توصیفی نظریات تفسیری ایشان در رویکرد ناظر به مفسر، نشان می دهد با وجود تعریف علامه از تفسیر که آن را فهم مراد خداوند به عنوان مؤلف قرآن، می داند؛ اما ایشان نظریات تفسیری خود را در رویکرد ناظر به مفسر نیز مورد بررسی و مداقه قرار داده است. بررسی نظریات ایشان با توجه به روش اجتهادی و قرآن به قرآن، در تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، میزان تطابق با معیارهای کارآمدی و مقبولیت را آشکار می دارد.