گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) شهرری، تهران، ایران
10.22081/jrla.2022.62321.1352
چکیده
عنایت و توجه پادشاهان قرن هشتم و نهم به پیران و مشایخ بزرگ و تکریم آنان و همچنین اظهار ارادت و تعلق خاطر فراوان سلاطین و شاهزادگان تیموری نسبت به خانقاهیان و بزرگان صوفیه، یکی از دلایل بسیار مهم رواج عرفان و تصوف در این ادوار بوده است. در قرن نهم، شاهد ظهور شاعران عارفی هستیم که در آثار خود به سلوک معنوی پرداخته و به لزوم هادی و راهنما اشاراتی مستقیم داشتهاند؛ و از آنجا که هیچ سلوکی بدون راهنما محقق نمیشود، جامی نیز بهعنوان یکی از بزرگترین شعرای عارف قرن نهم در دیوان اشعارش از هادیان و راهبران طریقت با عناوین گوناگون نظیر «پیر»، «مرشد»، «شیخ»، «ساقی»، «مراد»، «رند» و«قطب» و غیره یاد کرده و وجود آنان را اصل بلافصل دانسته است. هدف این پژوهش، نقد و بررسی و تبیین اهمیت جایگاه پیر و شیخ و مرشد در دیوان اشعار مولانا عبدالرحمن جامی است. با توجه به فراوانی کاربرد واژههای مذکور در دیوان اشعار جامی مقالۀ حاضر، رویکردی به دیدگاه جامی درباره پیران و مشایخ قرن نهم و نقد آنان دارد. دیدگاه مثبت جامی نسبت به پیران که آنان را انسان کامل میداند، موجب شده است که واژۀ پیر در دیوان اشعار او در مقایسه با سایر واژههای مترادف از بسامدی بیشتر برخوردار باشد.