نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه خوارزمی تهران
2 دانش پژوه سطح چهار حوزه علمیه رفیعه المصطفی
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
چکیده
سورههای قرآن از مجموعههایی از آیات به هم پیوسته و منسجم تشکیل شده و این پیوستگی ناشی از انواع ارتباطی است که بین آن ها وجود دارد و شامل ارتباط های لغوی و دستوری و منطقی می گردد. انسجام به سازوکار درون متنی زبان گفته می شود که سخنور را در ایجاد و برقراری ارتباط در هر جمله یا بین جملات یاری می دهد؛ به بیان دیگر، انسجام به روابط ساختاری-واژگانی متن اطلاق می گردد..به این منظور در پژوهش حاضرنخست دیدگاه شاخصترین مفسران دربارۀ مکی و مدنی بودن این سوره تحلیل می شود وبهطور ویژه نیز سه تفسیری که به روش ترتیب نزول نگارش یافته، مفصلتر بررسی و دیدگاه مفسران این تفاسیر دربارۀ مکی یا مدنی بودن سورۀ مزمل وچگونگی ارتباط میان بخش های این سوره وهم چنین میزان کارآیی تفاسیر تنزیلی در شیوۀمواجهه با آیات استثنا شده و این امکان که پیوستگی متنی میان سوره دلیلی بر مکی یا بودن سوره ای به طور کامل باشد، تبیین می گردد.در ادامه با درنظر گرفتن زبانشناسی نقش گراونظریۀ انسجام متن با توجه به بافت وسیاق تا آن جاکه قابل انطباق بر محتوای قرآن باشد، عوامل پیوستگی ساختاری و متنی سورۀ مزمل بررسی ودر پایان، نمونه هاومصادیق مورد نظر در دو جدول ارایه می شود.
واژگان کلیدی: قرآن، مزمل، پیوستگی ساختاری و متنی، بافت، سیاق، انسجام متن.
مقدمه
آیات یک سوره دارای ارتباط با یکدیگر هستند و در علوم قرآن هم مبحثی به نام تناسب آیات و سور وجود دارد که به انواع روابط و پیوستگی آیات یک سوره میپردازد. بحث پیوستگی ساختاری و متنی قرآن از اهمیت بسیار برخورداراست و به فهم سوره کمک فراوانی میکند و اگر اینگونه نبود قرآن مجموعه ای از موضوعات پراکنده وناپیوسته تصور می شد وبا نظریۀ نظم کامل وبی نظیر این کتاب آسمانی که دلیل آشکار بر اعجاز آن به شمار می رود، در تضاد وتقابل قرار می گرفت.
برخی از مفسران، پیش از ورود در حوزۀ تفسیر یک سوره، نخست به غرض کلی آن اشاره سپس سوره را دستهبندی و هر قسمت را تفسیر می نمایند و در پایان یا آغاز سوره تلاش می کنند تا ارتباط موجود میان آن قسمتهارا نیز آشکار سازند. البته سبک تفسیری مفسران یکسان نیست، چنان که گروهی از آن ها، قرآن را بر اساس ترتیب موجود در مصحف تفسیر نموده و گروهی نیز آن را به ترتیب نزول تفسیر کرده اند، دسته دوم معتقدهستند افزون بر ارتباط و پیوستگی و انسجام آیات یک سوره، میان سورههای قرآن هم ارتباط و پیوستگی وجود دارد.
در این پژوهش نخست به بررسی سورۀ مزمل تحت عنوان آشنایی با سوره و مقصود و محتوای آن و ارتباط بین این سوره با سورههای قبل و بعد از خود، به ترتیب نزول و هم چنین به نظر مفسران، در مورد مکی یا مدنی بودن آن پرداخته می شودسپس در ادامه نیز با بررسی پیوستگی متنی وانواع ومصادیق آن براساس زبان شناسی نقش گراو نظریۀ انسجام –ساخته وپرداختۀمایکل هالیدی زبان شناس مشهور استرالیایی- نمونه های این پیوستگی و ارتباط بر سورۀ مزمل منطبق می گردد.
برای نشان دادن وجود پیوستگی متنی قرآن، سورۀ مزمل انتخاب شده؛زیرا این سوره هم کوتاه است و هم در مکی و مدنی بودن آن اختلاف نظر وجود دارد.برخی از مفسران تمام آن را مکی به شمار می آورندوبرخی دیگر با مکی بودن این سوره به استثنای برخی از آیات آن موافق می باشند. گروهی هم هیچ نظری دربارۀ مکی یا مدنی بودن آن ندارند، حتی مفسرانی که تعدادی از آیات این سوره را مدنی میدانند ارتباط این آیات را با آیات دیگر نیز بیان نموده اند. شایان یادآوری می باشد که در بازگردان آیات به فارسی از ترجمۀ المیزان توسط محمد رضا صفوی بهره گرفته شده است.
1ـ ادبیات نظری پژوهش
1ـ1. پیشینۀ پژوهش
مهمترین پژوهشهای درراستا ویا نزدیک به تحقیق حاضر از این قرار می باشند:
دراین مقاله نویسندگان به بررسی انسجام متن بر اساس نظریة هالیدی و مکمل حسن با هدف ترسیم میزان هماهنگی انسجام در سورۀ مزمل و ترجمۀ موسوی گرمارودی پرداخته و به صورت کمی و کیفی عوامل انسجام را دراین سوره و ترجمۀ یاد شده، مشخص کردهاند که به طور ضمنی نشان دهندۀ انسجام متنی در سورۀ مزمل است.
این مقاله به نوعی اشتراک فراوانی با مقالۀ نخست دارد. نگارندگان در این پژوهش به انواع عوامل انسجامی در سه سطح انسجام واژگانی و انسجام دستوری و انسجام پیوندی در سورۀ مزمل پرداخته و بیش ترین عناصر انسجام را دراین سوره مختص عناصر واژگانی به ویژه تکرار لفظی دانسته اند. هم چنین به این نتیجه رسیدهاند که این سوره از انسجام و پیوستگی بالایی برخوردار است و بین آیات شکافی وجود ندارد.
این مقاله ابعاد مختلف پیوند لفظی و معنایی این دو سوره را تحلیل کرده است و به این نتیجه رسیده که ارتباطهای مختلف بین دو سوره معنا دار بوده و این ارتباطها تصادفی نیست. نویسندگان برای اثبات این دیدگاه به نظریه نظام زوجیت نیلز توجهی ویژه کردهاند
4.سید مهدی لطفی، "پیوستگی متنی سوره های قرآن کریم"، دوفصلنامه مطالعات قرآن وحدیث، دانشگاه امام صادق7، سال چهارم، بهار وتابستان1390، ، شمارۀ2، پیاپی 8، صص129-150.
سوره های قرآن از مجموعه ی آیات به هم پیوسته تشکیل شده است که بین آن ها انواع ارتباط های لغوی، دستوری و منطقی برقرار است. هر چند که در سوره های قرآن موضوعات مختلفی مطرح شده، اما همۀ این مباحث از طریق عناصر پیوستگی با یکدیگر مرتبط هستند. پیوستگی متنی که یکی از شاخه های تحلیل متن و گفتار است، با بررسی عناصر پیوستگی متنی، نحوۀ پیوستگی درون متنی یک متن را نشان می دهد. با توجه به این که تلاش علمای علوم قرآن و مفسران در زمینۀ پیوستگی، محدود به بررسی ارتباطات موردی بین آیات بوده است؛ تاکنون به بحث پیوستگی متنی سوره های قرآن به طور جدی پرداخته نشده است. در این مقاله با استفاده از روش پیوستگی متنی، پیوستگی آیات در درون سوره ها مورد بررسی قرار گرفته که در نهایت پس از مطالعۀ موردی دو سورۀ طور و قارعه و ارایه جدول پیوستگی آیات این دو سوره، پیوستگی متنی خطی آیات در درون سوره ها اثبات شده است
چگونگی چینش آیات در کنار یکدیگر از دیرباز مورد توجه دانشمندان اسلامی در اعصار مختلف بوده است. دانشمندان نخستین از «نظم» و «مناسبت» میان آیات سخن می گفتند و دانشمندان سدۀ حاضر از «سوره به منزلۀ یک کلیت واحد» و «وحدت موضوعی سوره ها». در این مقاله ضمن مروری سریع بر این تلاش ها، به نظریات جدید در حوزۀ زبان شناسی در زمینۀ تحلیل متن اشاره شده و ضمن بیان مبانیِ نظری آن ها، سعی در یافتن الگویی برای تحلیل چینش آیات در سوره های قرآن کریم با عنایت به کارکرد اصلی این کتاب آسمانی که هدایت و تذکر است، گردیده. در این راستا با استفاده از نظریات انسجام و خصوصاً پیوند، «الگوی بازگشتی» برای توصیف چگونگی چینش آیات درون یک سوره پیشنهاد و در رابطۀ با یکی از سوره ها آزمون گردیده است.
6.مهدی ایزدی ونورالدین زندیه، "سیاق وسباق درمکتب تفسیری علامۀطباطبایی"، دوفصلنامه مطالعات قرآن وحدیث، دانشگاه امام صادق7، سال پنجم، بهار وتابستان1391، شمارۀ2، پیاپی10، صص5-33
اصطلاح «سیاق» و استفاده از آن در علم تفسیر، در طول تاریخ تفسیر با رشد آرامی مواجه بوده است، ولی در تفسیر المیزان این مفهوم، رشد قابل توجهی پیدا کرده، به گونه ای که در هر سوره چندین بار مورد استفاده واقع شده است. در حقیقت سیاق به عنوان یکی از مهم ترین اصول و مبانی علامۀ طباطبایی در استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن است. با این حال در مواردی شاهد آن هستیم که مفسر با چشم پوشی از سیاق، آیه را به طور مستقل معنا نموده یا در کنار معنای سیاقی، یک معنای مستقل هم ارایه می دهد. این مطلب نه از بی قاعده بودن روش، بلکه از وجود برخی ضوابط در نحوۀ ظهور سیاق و هم چنین غلبه «سباق» بر سیاق حکایت دارد. نکتۀ مهم و قابل تأمل در این میان آن است که علامۀ طباطبایی اگرچه از سباق در برابر سیاق بهره مند شده، ولی از این اصطلاح استفاده نکرده است. در مقالۀحاضر تلاش شده است تا ضمن اشاره به مبانی روش تفسیری علامۀ طباطبایی در استفاده از سیاق، با انواع سیاق و شرایط استفاده از آن آشنا شده و در نهایت اصول حاکم بر استفاده از سیاق و سباق در تفسیر قرآن به قرآن استخراج شود.
در پژوهش حاضر با درنظر گرفتن زبانشناسی نقش گراونظریه انسجام متن تا آن جاکه قابل انطباق بر محتوای قرآن باشد، عوامل پیوستگی ساختاری و متنی سورۀ مزمل بررسی گشته و در تحلیل این عوامل نخست به دیدگاه مفسران در خصوص مدنی و مکی بودن سورۀ مزمل و بهویژه دیدگاههای مفسران تنزیلی پرداخته شده ودر ادامه پیوستگی متنی وانواع ومصادیق آن با ذکر نمونه های برگزیده از این سوره ارایه گردیده است.
2-1. پرسشهای پژوهش
3-1. فرضیههای پژوهش
1.بیش تر مفسران به ویژه پیروان تفسیر تنزیلی سورۀ مزمل را مکی می دانند.
4-1. اهمیت و ضرورت پژوهش
با توجه به برسش ها وچالش ها ونظریه پردازی هااز سوی برخی خاور شناسان که اعتقاد دارند به جهت ماهیت جمع وتدوین قرآن، چینش فعلی آیات در سوره هااز اساس به همان صورت وحی شده بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نیست وبه تبع این چینش ارزش تفسیری ندارد، اهتمام به بررسی چگونگی آیات در کنار یکدیگر چه با پی گیری نظم میان آیات در نخستین مطالعات دانشمندان اسلامی ودر سده های پسین با بررسی مناسبت قرار گیری آیات وحتی سوره ها در کنار هم وچه در پژوهش های نوین با عنوان بررسی انسجام وپیوند در سوره های قرآن، در جستاری مستقل اهمیت وضرورت می نماید.
5-1. روش پژوهش
روش پژوهش این مقاله به لحاظ هدف تحقیق بنیادی و به لحاظ قلمرو تحقیق اجرا اسنادی و کتابخانهای و به لحاظ پردازش اطلاعات، توصیفی- تحلیلی است.بر این اساس نخست بر اساس مطالعات کتابخانه ای همۀ جنبه های ضروری دربارۀ سوره مزمل با عنایت به پیشینۀ معتبر بررسی می شود سپس همه داده های فراهم شده با رویکرد به دیدگاه های کهن در نظم وچینش آیات وسوره ها ومطالعات نوین زبان شناسی نقش گرا به ویژه نظریۀ انسجام متن، پیوستگی ساختاری ومتنی در این سوره تحلیل می گردد.
مفسران و علمای علوم قرآنی برای این سوره فقط نام «مزمل» را ذکر کرده اند و علت آن نیز وجود این واژه در اولین آیه است.این سوره به گواهی تمام جدولهای نزول ودیدگاه های دانشمندان علوم قرآنی، مکی است، هر چند برخی در مکی بودن تمام سوره تردید کردهاند.سورۀ مزمل پس از سوره قلم و پیش از سورۀ مدثر نازل شده است.
در جدول منسوب به امام علی7 سورۀ مدثر مقدم بر سورۀ مزمل آمده است که این تقدم دلیلی ندارد؛ زیرا محتوای سورۀ مزمل برنامه های تربیتی رابه منظورآماده کردن پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم برای دریافت وحی ارایه می دهد، در صورتی که سورۀ مدثر برخورد ولید بن مغیره را با آن حضرت، پس از شنیدن آیههایی از قرآن به تصویر می کشد.
از طرفی با اینکه واژه های «تزمل» و «تدثر» هر دو به معنای پیچیده شدن در لباس یا ملحفه است، لکن لغتدانان فرقی میان این دو واژه گذاشته اند و آن این که تدثر، پیچاندن خود در لباس رویین و رسمی است.خداوند پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را در هنگام خطاب با واژۀ مزمل به خروج از رختخواب و بیداری شبانه دعوت میکند، اما در سورۀ مدثر به قیام برای انذار و اعلام خطر به مردم دستور می دهد؛؛ بنابراین حکیمانه است که سورۀ مزمل که برنامۀ آمادهسازی است، بر سوره مدثر مقدم باشد. سورۀ مزمل شامل 20 آیه و در ترتیب مصحف هفتاد و سومین سوره به شمار می رود که پس از سورۀ جن و قبل از سورۀ مدثر در جزء 29 قرار گرفته است. (بهجت پور، 1394: 74)
سورۀ مزمل روی سخنش با پیامبر6 است و طی آن برنامه ای جامع به منظور تقویت ظرفیت درونی آن حضرت و تحمل مشکلات پیش آمده از سوی جاهلان و معاندان نازل شده است. خداوند پیامبر6 را به بیداری و انجام عبادت شبانه مأمور کرده (طباطبایی، 1417ق: 20/60؛ دروزه، 1383: 1/ 405؛ بهجتپور، 1394: 235-238) تا به این وسیله برای گرفتن مسئولیتی که به زودی به وی محول خواهد شد، آماده گردد، و آن قرآنی است که به ایشان وحی میشود و دستور میدهد که در مقابل حرف های مخالفان که کاهن و مجنونش میخوانند، صبر کند و به نحوی پسندیده از آن ها کنارهگیری نماید. (طباطبایی (1417)، 20/60)
در قسمت بعدی، با انذار مخالفان پیامبر6 اشاره ای به عذاب فرعون می کند وبه آنان هشدار میدهد. (دروزه، 1383: 1/ 405؛ بهجتپور، 1394: 235-238) خداوند به افراد که کفرشان استمرار دارد و تا هنگام مرگ توبه نمی کنند، هشدار شدید داده است؛ زیرا رسالت رسول اکرم6 فقط تذکر و یادآوری است و قرار نیست به قهر و اجبار انسانها را هدایت نماید و هر کس با اختیار راه خود را بر می گزیند و نتیجۀ اختیار خویش را به ناچار تحمل خواهد کرد. (میدانى، 1420ق: 1/ 155)
در بخش پایانی نیز تغییری در برنامۀ عبادت شبانه داده و مجموعهای جامع از دستورهای دینی را جایگزین این برنامه کرده است. (دروزه، 1383: 1/ 405؛ بهجتپور، 1394: 235-238) و مؤمنانی را که این اوامر را رعایت میکنند به مغفرت و اجر عظیم وعده داده است. (مکارم شیرازی، 1374: 25/ 163؛ میدانى، 1420ق: 1/ 156)
پیامبر6 که اقامهکنندۀ دعوت خداوند متعال بود، در پیکارهای دایمی در میدان های مختلف تلاش می کردو در همۀ مراحل بایداز صبر جمیل، قیام شبانه، عبادت پروردگار، ترتیل قرآن و دل بستن به خداوند برخوردار بود پس ازگذشت مدتی واستمرار بر اینگونه اعمال کردن، خداوند به پیامبر6 و همراهان ایشان تخفیف داد. گویا سوره در دو بخش خود، یعنی آیات 1-19 و 20، صفحهای از تاریخ دعوت رسول اکرم6 را نشان میدهد که از قیام شبانه و غیره شروع می شود تا در پایان به رفق و رحمت و تخفیف و آسانگیری و مغفرت خداوند اشاره مینماید. (قطب، 1412ق: 6/3744)
برخی از مفسران دو نوع ارتباط در سورهها ذکر کردهاند، نخست ارتباط با سورۀ قبل و بعد به ترتیب نزول سپس ارتباط با سورۀ قبل و بعد به ترتیب مصحف.این سوره در ترتیب مصحف پس از سورۀ جن و پیش از سورۀ مدثر آمده ودرترتیب نزول بعد از سوره قلم و قبل از سورۀ مدثر نازل شده است.
4ـ1. ارتباط سوره با سورههای قبل و بعد از خود به ترتیب نزول
پیامبر6 برای ایجاد تغییر ریشهدار دینی و اجتماعی به تأسیس نهادهای معرفتی و رفتاری اقدام کرد. سورۀ علق به جایگاه انحصاری آفریدگار هستی و انسان می پردازد و پروردگار را تنها اختیار دار امر و نهی بشر معرفی می کند.در سورۀ قلم ضرورت وجود دو فرجام مختلف برای متقیان و مکذبان توضیح داده می شود و از عذاب دنیا و آخرت نیز یاد می گردد.در سورۀ مزمل در حقیقت برنامهای جامع برای آمادهسازی پیامبر6 به منظور دریافت پیامهای وحی و انتقال آن به مردم ارایه می دهدو این برنامه زمینهساز آغاز رسالت انذاری پیامبر6 به شمار می رود. (بهجتپور، 1394: 235-238و68-76)
4ـ2. ارتباط سورۀ مزمل با سوره های قبل و بعد از خود به ترتیب مصحف
در مصحف، سورۀ مزمل بعد از سورۀ جن آمده است و گفته شده که آخرین آیۀ سورۀ جن دربارۀ پیامبر6 است.به همین مناسبت اولین آیۀ سورۀ مزمل نیز خطاب به وی میباشد و در آخرین آیۀ این سوره، پیامبر6 به نماز و قرض الحسنه امر شده وخداونددر نخستین آیۀ سورۀ مدثر نیز ایشان را به انذار و ترساندن فرمان داده است. (طبرسی، 1372: 10/566-578)
در میان 144 تفسیر بررسی شده بر اساس نرمافزار جامع التفاسیر، شصت و یک مفسر معتقد هستند که سورۀ مزمل مکی و تمام سوره در مکه نازل شده است.برخی دیگر هم فقط به ذکر اقوال مختلف در مورد مکی یا مدنی بودن آن اکتفا کرده و نظر خود را بیان ننموده اند، ولی 22 مفسر اعتقاددارند سورۀ مزمل مکی است؛ هر چند بعضی از آیات آن در مدینه نازل شده است.این گروه خود به چند دسته تقسیم میشوند:
5ـ1. نظر گروهی از مفسران دربارۀ مدنی بودن آیات 10 و11 و20
این مفسران آیات 10 و 11 و20را مدنی می دانند:(زمخشرى، 1407ق: 4/ 634؛ ابنجوزى، 1422: 4/352؛ ابنجزى، 1416ق: 2/422؛ مراغى، 1371: 29/109؛ آلغازى، 1382: 1/91؛ میدانى، 1420ق: 1/151) سبزوارى در تفسیر الجدید فی تفسیر القرآن المجید با این که آیات 10 و 11 و20 را مدنی می شمرد ولی در دستهبندی خود آیههای 10 و 11 را جدا از هم آورده است. (سبزواری، 1409ق: 7/255)
5ـ2. نظر گروهی از مفسران دربارۀ مدنی بودن آیۀ 20
این مفسران آیۀ 20 را مدنی دانسته اند:(ثعلبی، 1422ق: 10/58؛ ابوالفتوح رازى، 1408ق: 20/1؛ خزرجى، 1429ق: 415؛ رسعنى، 1422ق: 8/324؛ نظام الاعرج، 1416ق: 6/376؛ سیواسى، 1427ق: 4/258؛ ثعالبى، 1418ق: 5/500؛ محلى، ق 1416: 577؛ جزایرى، 1416ق: 5/455؛ صاوى (1427)، 4/277؛ ابنعاشور (1420)، 29/238؛ دروزه، 1383: 1/405؛ طباطبایى، 1390ق: 20/74) در آیۀ 20 جملۀ"أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً" "و نماز بپا بدارید و زکات بدهید و به خدا وام دهید وامى نیکو"آمده که در ظاهر مراد از" زکات"- مخصوصاً از آن جهت که بعد از نماز و قبل از مسالۀ انفاق مستحبى ذکر شده- زکات واجب است و همه مىدانیم که زکات بعد از هجرت در مدینه واجب شده پس نزول این آیه در مدینه بوده است. (طباطبایی، 1390: 20/115)
5ـ3. دیدگاه یک مفسر دربارۀ مکی بودن آیۀ11
یک مفسر نیز اعتقاد دارد فقط آیۀ 11در مکه نازل شده است. (دینورى، 1424ق: 2/ 448)
5ـ4. دیدگاه یک مفسر دربارۀ مدنی بودن آیات 19 و 20
مکی بن حموش معتقد است که آیات 19 و 20 در مدینه نازل گشته اند. (ابن حموش؛ 1429: 12/7783)
5ـ5. دیدگاه یک مفسر دربارۀ مکی بودن آیات 20و 11و 10
صاحب درج الدرر نیز بر این باور است که فقط آیات20و 10 و 11 در مکه نازل شده اند. (جرجانی، 1430ق: 2/669)
آلوسی که همۀ سورۀ مزمل را مدنی می داند بر این باور است که در جمله "وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ" منظور نماز و زکات واجب است.چنان چه گذشت زکات در مدینه نازل شده و نماز واجب هم بعد از نزول سورۀ اسراء تشریع گشته است.او برای توجیه این قسمتاز آیه می گوید: بعضی گفتهاندوجوب زکات در مکه، ولی نصب های آن در مدینه تعیین شده است. (آلوسی، 1415ق: 15/ 126)
افزون بر آلوسی، برخى دیگر از مفسران می گویند: ممکن است نزول آیۀ شریفه قبل از حکم آن ووجوب حکمش مدتى پس از نزول آیه باشد، همه وجوهى بدون دلیل هستند.افزون بر بىدلیل بودن این سخنان، در آیه سخن از قتال هم آمده، مىفرماید:"وَ آخَرُونَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ" (مزمل /20)"جمعی دیگر در راه خدا میجنگند"با این که مىدانیم در مکه در چنان جوی مصلحت نبوده که در متن آیه سخن از قتال به میان آید. (طباطبایی، 1390: 20/ 115)
برخی از مفسران نیز میگویند: آیۀ 20 ناسخ "یا أَیهَا الْمزّمّل قُمِ اللَّیل..." به نظر سخنی بی دلیل میباشد؛ زیرا اگر یک آیه یا آیاتی نسخ شود دیگر نباید به آن عمل کرد و آیۀ ناسخ جای آن را میگیرد؛ در حالیکه قسمت اول این سوره قابل عمل و اجرا است و آیۀ 20 فقط در صدد دادن تخفیف می باشد. (ابنشهرآشوب، 1396: 2/228)
در این بخش به تبیین دیدگاه مفسرانی که کتابهای تفسیری خود را بر اساس ترتیب نزول سورهها نوشتهاند، اشاره میگردد.
6ـ1. آل غازی
وی اعتقاد دارد که سورۀ مزمل به جز آیات 10و11و20در مکه نازل شده است. این مفسر در تفسیر آیه های 10 و 11 میگوید: «وَ اصْبِرْ عَلى ما یقُولُونَ» "در برابر زخم زبانهای مشرکین صبر کن"، یعنی در مقابل کفر و تهمت زدن آن ها تو صبر کن». «وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا» "و اگر هم قهر مىکنى قهرى ملایم و خوشایند و سازنده بکن"، یعنی از آن ها دوری کن ولی نه به خاطر حقد و کینه، بلکه برای ارشادشان.این دو آیه قبل از جنگ بدر و آیات قتال نازل شده؛زیرا شروع رسالت بر اساس رفق و مدارا و تشویق و وعده بود و این دو آیه با نزول آیۀ سیف و قتال منسوخ نشده است. (آل غازی، 1382: 1/95)
همچنین در تفسیر آیۀ 20 نیز آورده است: این آیه در مدینه نازل شده است؛ زیرا اصحاب پیامبر6 میترسیدند از نماز شب که به آن امر شده بودند، باز بمانندو تمام شب را بیدار میماندند پس آیه نازل شد:" پروردگار تو می داند که تو و گروهی از کسانیکه با تو هستند نزدیک به دو ثلث و یا نصف و یا ثلث شب را به پا می دارید، خداوند شب و روز را مقدر کرد و آنچه را که انجام میدهید را میداند او میداند که هرگز نمیتوانید ساعات آن را درست حساب کنید و این کار برای شما مشقّت و سختی دارد برای همین خداوند به شما رخصت داد و به خاطر لطف و عفوش به شما تخفیف داد پس بنابر توانایی و استطاعت خود آنچه که از قرآن برایتان میسّر است بخوانید...."
صحیح آن است که قیام شبانه به مدت 10 سال بر پیامبر6 واجب ولی برای کسانیکه از او تبعیت میکردند، مستحب بود و واجب در حق ایشان تخفیف داده شد لکن در حق امتش با توجه به آیۀ «...فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ...» (اسراء/79)"و بعضی از شب را بیدار باش و تهجد کن که این نماز شب تنها بر تو واجب است...." مستحب باقی ماند و ناسخ و منسوخی هم در این سوره نیست، برخلاف آنچه که برخی از مفسران معتقدهستند که آیات اول به وسیلۀاین آیه منسوخ شده و روایت مسلم از سعید بن هشام در صورتی صحیح است که این تخفیف در مکه داده شده باشد ولی سیاق آیات، آن را رد میکند چون پرداخت زکات و نماز در مکه واجب نشده بود؛ زیرا این سوره بعد از فترت وحی نازل شده است و در آن مدت آن ها عبادت علنی هم نمی توانستند انجام دهند.در ادامه حکمت تخفیف در آیه بیان می شود:
حکمت اول:« عَلِمَ أَنْ سَیکُونُ مِنْکُمْ مَرْضى»(مزّمّل/20)"و نیز مىداند که براى شما بیمارى پیش مىآید" برای بیماران قیام مشقت دارد یا مرض آن ها بیش تر میشود یا سبب بیماریهای دیگرمی گردد؛ حکمت دوم:« وَ آخَرُونَ یضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ»" عدهاى به سفر مىروند " و دیگران برای تجارت و زیارت و کار و جزآن مسافرت میکنند؛ حکمت سوم:«یبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ»" تا از رزق خدا به دست آورند" از فضل خداوند سود و ربح را میجویند و طلب علم و صلۀ رحم و ادای واجبات و مستحبات حج و عمره را برای اجر و پاداش درخواست میکنند؛ حکمت چهارم:«وَ آخَرُونَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»"جمعی دیگر در راه خدا میجنگند"، یعنی پیکار جویان در راه خدا یا محافظان ونگهبانان مرز های کشور اسلامی، توانایی قیام شبانه را ندارند؛ زیرا آن ها در مشقت ودشواری هستند و تحمل سختی دیگری را ندارند و خدا حکم میان دنبال کننده روزی وپیکارگر را مساوی قرار داده چون کسب روزی حلال درحکم جهاد در راه خدا است.
«فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنْهُ»"از این پس هر مقدار که برایتان میسر است از قرآن بخوانید."، یعنی از قرآن آن اندازه که میسر است، بخوانید و همین کفایت میکند و مقصود قرآن خواندن در نمازاست.
همچنین تعبیر «وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ»"و نماز بپا بدارید"خواندن نماز، تا آن حد از قرائت که برای شما امکان پذیر می باشد، واجب است. «وَ آتُوا الزَّکاةَ» " و زکات بدهید"زکات بر شما واجب است آن را بپردازید. «وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ» "و بدانید آنچه از کارهاى خیر مىکنید و از پیش براى خود مىفرستید"، یعنی ای مؤمنان آن چه از خیر که برای خود از پیش میفرستید اگرچه کم باشد، آن را با بالاترین اجر و پاداش، نزد خداوند خواهید یافت. «وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیم» "و از خدا طلب مغفرت کنید که خدا آمرزنده و رحیم است." به این ترتیب واجبات برای اکمال فرایض و مستحبات برای اکمال واجبات نازل گردید.
به این دلیل آیۀ 20درمدینه نازل شده که در آن امر به اقامۀ نماز گشته است، در حالیکه شب معراج پیامبر6 27 رجب سال 51میلادی درسال دهم بعثت در مکه رخ داد و اقامۀ علنی نماز در مدینه انجام گرفت.
در حقیقت زکات میان آیات قیام آشکار در اول سوره و بین تخفیف در آن، یعنی در سال دوم هجرت در سال 55 میلادی واجب شده، بنابراین این سوره در سن چهل وپنج سالگی پیامبر6 و سال چهارم بعثت، نازل گشته و آیۀ 20 به عنوان دویست و هشتامین آیه در مدینه نازل شده است و دو آیۀ 101 و 258سورۀ بقره، دو آیۀ 44 و 91 از سورۀ نساء و آیۀ 109 سورۀ مائده به علت طولانی بودن از آیات مدنی به شمار می روند؛زیرا از ممیزات اصلی این آیات برخورداری از همین ویژگی در غالب موارداست برخلاف آیات مکی که کوتاه میباشند.
با وجود خروج ترتیب آیات وسوره ها از محل بحث، اما همین ترتیب بر توقیفی آن ها دلالت می نماید، به این معنا که هیچیک از صحابه دخالتی در آن نداشتند و این امر تنها از سوی پیامبر6 ومطابق با لوح محفوظ محقق می گشت و حکمت آن را کسی جز خداوند و کسیکه بر او نازل شده، نمیدانست. (همان، 98 -102)
6ـ2. میدانی
میدانی معتقد است که آیات 10 و 11و 20 سورۀ مزمل در مدینه نازل شده است. او ذیل آیات:«وَ اصْبِرْ عَلى ما یقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً وَ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلاً»"و در برابر زخم زبانهاى مشرکین صبر کن و اگر هم قهر مىکنى قهرى ملایم و خوشایند و سازنده بکن و اما تکذیبگران که بجز داشتن نعمت من انگیزهاى براى تکذیب آیات من ندارند امرشان را به خود من واگذار کن و اندکى مهلتشان ده."میگوید: این دو آیه پس از آن که پیامبر6 مطلوب خود را در مکه یافت، در مدینه نازل و به این سوره ضمیمه شد، زیرابا وجود آن که خطاب در آن ها به پیامبر6 است، اما در حقیقت تمام دعوتکنندگان به دین اسلام را مورد خطاب قرار می دهد تا در مقابل کسانیکه دعوت اسلام را نمیپذیرفتند باید صبر پیشه کنند و از آن ها به شکل شایسته و زیبایی دوری گزینند.
هنگامیکه پیامبر6 در مکه به اسلام فرا می خواند، نیازی به نزول این آیات نبود و حکمت ربانی اقتضا میکرد که تنزیل این قسمت از سوره تا مدینه به تأخیر بیفتد و در مکانی ملائم و مناسب، نازل شود و دو غرض یا بیش تر محقق گردد. (میدانی، 1361: 1/ 173)
صبر، خویشتن داری برابر امری است که انسان را به غضب وا می دارد و وی را برای رسیدن به محبوبی که میل دستیابی به او راداردبه هیجان درمیآورد یا در مقابل مکروهی است که میخواهد آن را دفع کند و از آن خلاص شود یا از فاعل آن انتقام بگیرد؛ پس صبر بردو نوع است: صبر بر محبوب یا صبر بر مکروه. چاره ای نیست که حامل دعوت رسالت از سوی خداوند با کسانیکه دعوت را نمیپذیرند، مواجه شود و همچنین مطابق سنت های حاکم بر جوامع بشری کسانیکه مصالحشان از این دعوت به خطر میافتد، با تمام در توان با رسولان حق به مبارزه بر می خیزند و دعوتکنندگان به حق را به کذب و جنون متهم میکنند. حکمت پروردگار نیز اقتضا مینماید که امر دعوت به سوی او، همراه با شکیبایی برابر صاحبان مصالح باشد و در برخورد با آن هاازکشمکش و ستیز کلامی اجتناب شود، چر اکه با درپیش گرفتن شیوه ای جز آن، دعوت را به عقب میاندازد و نیروها و توان ها رابه هدر می دهد و و وقت وزمان راتباه می سازد، برای همین خداوند با خطاب مفرد به به حامل دعوت رسالت فرمود:"وَ اصْبِرْ عَلى ما یقُولُونَ" و روش هجر جمیل را نیز به او آموخت. (همان، 174)
هجر جمیل، دوری است که همراه با غضب و مخاصمه و عتاب نباشد؛ بنابراین مخاطب آن خواهان بازگشت دور شوندگان و حریص برای خیر و سعادت ایشان ووارد شدن آن افراد در زمرۀ بندگان صالح خداوند است. (همان، 171-174)
دربارۀ آیۀ 20 نیز میدانی اعتقاددارد پس از ده سال که پیامبر6 و بعضی از یاران وی به مفاد سورۀ مزمل(قیام در شب و نماز در آن) عمل می کردند این آیه نیز در مدینه نازل شد و در حقیقت ناسخ می باشد و به سورۀ مزمل که در مکه نازل شده، ضمیمه گشته است. در ادامه میدانی به توضیح حکمت نسخ میپردازد و میگوید این آیه، تکلیفی را که در اول سوره آمده، تخفیف داده ومحدوۀ زمانی حکم وجوب قیام در شب راکه ثلث آن بود، پایین آورده است. (همان، 187-193)
6ـ3. بهجتپور
وی معتقد است که آیۀ 20 به دستور پیامبر6 به سوره ملحق گشته و در زمان نزول این آیه اختلاف شده و اقوال گوناگون در مورد نزول این آیه از هشت ماه تا یک یا ده سال نقل گشته است حتی گروهی آن را مدنی دانسته اند و شواهدی هم برای هر احتمال وجود دارد و حکمت الحاق این آیه به سورۀ مزمل ارتباط آن با موضوع آغاز سوره، یعنی مسأله نماز شب و بیداری شبانه می باشد.مفسران ذکر جهاد و زکات را شاهد بر مدنی بودن آیه میدانند ولی شواهدی بر اصل تشریع زکات در مکه یا حمل آن بر انفاقات مستحبی که در مدینه وجود داشته، مؤیداتی است که بر مکی بودن آیه برشمردهاند.
بهجت پور در تفسیر این آیه میگوید: پیامبر6 و شماری از مومنان تلاش میکردند که نصف یا دوسوم و یا یک سوم از شب برای تهجد و عبادت قیام کنند، اما با توجه یه تغییر فصول و مزاجهای مختلف و ضرورت بیداری منظم، این امربرای مردم مشکل بود و از طرفی تحمل محتوای سنگین و فهم قرآن با ریاضت روحی امکان پذیر بود؛ بنابراین عده ای به جهت ترس از دست دادن زمان مذکور تصمیم گرفتند که تمام شب را بیدار بمانند و این کار برایشان سخت بود و آیۀ20 برنامۀ جایگزینی برای آن ها به شمارمی رفت. (بهجتپور، 1395: 1/264-265)
سورههای قرآن از آیاتی به هم پیوسته و منسجم تشکیل شده است.پیوستگی متنی و انسجام به کلیۀ رابطههایی گفته میشود که قسمتی از یک جمله را به قسمت های دیگر از جملات قبل متصل میکند و به کلام یکپارچگی و وحدت میبخشد و آن را به مثابۀ یک متن، از مجموعۀ جملات جداگانه و نامربوط متمایز میکند و چنین روابطی از طریق روابط متنی صورت می گیرد که شامل ارتباط های لغوی و دستوری و منطقی است. (ذوقی، 1392: 160؛ لطفی، 1390: 131؛ Titscher, and others,2000:22-23) در این صورت، پیوستگی متنی زمانی برقرار میشود که یک قسمتی از آیه یا سوره، برای تفسیر خود، وابسته به قسمت دیگر باشد.به بیان دیگر، فهم هر قسمتی از سوره مستلزم فهم قسمت دیگر باشد. پیوستگی متنی نیز در دو سطح "دستور" و "واژگان" قابل بررسی است که از تلفیق این دو سطح گونۀ سومی از پیوستگی به نام "روابط منطقی بین جملات" بهدست میآید.در بحث پیوستگی مفاهیم، "بافت"، "سیاق"، "متن" وجود دارد که در فهم پیوستگی دخیل است. (لطفی، 1390: 131-132)
7ـ1. بافت
در قرآن مجید بافت و ساختار واژهها و پیوند و نظم آن ها چنان حکیمانه است که تغییر دو واژه و جابهجایى آن ها مثل تغییر و جابهجایى چشم و ابرواست. (عرفان، 1379: 70) در باور ابن قیم، بافت، به تبیین مجمل و تعیین معناى احتمالى و حکم قطعى به عدم احتمال معناى غیر مقصود و تخصیص دادن معناى عام و مقید ساختن مطلق و تنوع بخشیدن دلالت، رهنمون مىشود.و این(بافت) از مهم ترین قرینههایی است که بر مراد متکلم دلالت دارد؛ بنابراین هر کس آن را وانهد در نظر و دیدگاههایش دچار اشتباه و بدفهمى خواهد شد. (عوا، 1382: 71)
برای فهم و آگاهی از یک زبان نباید فقط به فهم واژگان تکیه کرد، بلکه باید فراتر از آن به موقعیت و شرایطی که یک زبان در آن بهکار می رود نیز توجه کرد.برای همین جمله هایی که در موقعیت مناسب خود بهکار نرود، در ایجاد ارتباط، مؤثر نخواهد بود.ما براساس موقعیتها و شرایطی که در آن قرار میگیریم، جملات خود را انتخاب می نماییم و بهکار می بندیم.بنابراین در برقراری ارتباط با مخاطب خود، سن، جنس، موقعیت اجتماعی و نوع رابطۀ خود با مخاطب را در نظر میگیریم و با توجه به همین عوامل در برابر سخنان او واکنش نشان می دهیم. Gee,1999:40 -42))
مقتضاى حال همان بافت واقعیت بیرونى محیط بر زبان است که بر زبان اثر مىگذارد ولى از درون زبان نیست؛ چون تأثیر آن بر زبان به شرایط بیرونى محیط بر متکلم و مخاطب بازمىگردد که بیش تر به خود زبان از حیث واژگان یا معانى مربوط است. (عوا، 1382: 70)
بافت همان «شبکۀ روابطی است که میان صورت(دستور و واژگان) و جهان بیرون وجود دارد و در حقیقت معنای خارجی زبان را تشکیل میدهد». (ساغروانیان، 1369: 425) از نظر زبانشناسان، بافت یا موقعیت و شرایطی است که در آن قرار گرفتهایم و به دو دستۀدرون زبانی(بافت متن) و برون زبانی(بافت موقعیت) تقسیم میشود. بافت درون زبانی، بافتی است که توسط جملات زبان به وجود می آید و اطلاعاتی را در اختیار ما قرار میدهد که در استمرار و برقراری ارتباط مؤثر است.بافت برون زبانی مجموعۀ عوامل برون زبانی است که بر جملات یک متن حاکم هستند و در ساخت معنای جمله نقشی به سزا دارند. (لطفی (1390)، 132)
مفهوم نظم، از نظر علماى متأخر بلاغت، تطبیق کلام بر مقتضاى حال است. مقتضاى حال نیز همان توجه مناسب است که اوج منزلت کلام در زیبایى و قبول در مطابقت آن و انحطاط و سقوط کلام در عدم مطابقت با آن مىباشد. (کواز، 1386: 280-281)
7ـ2. سیاق
مقصود ما از سیاق هر گونه دلیل دیگری است که به الفاظ و عباراتی پیوند خورده که می خواهیم آن را بفهمیم، خواه از مقولۀ الفاظ باشد، مانند کلمات دیگری که با عبارت مورد نظر یک سخن به هم پیوسته را تشکیل می دهند و خواه قرینۀ حالی باشد، مانند اوضاع و احوال و شرایطی که سخن در آن اوضاع مطرح شده است و در موضوع و مفاد لفظ مورد بحث، نوعی روشنگری دارد. (صدر، 1410ق: 103)
سیاق قاعدهای عقلایی است که در هر کلام یا جملۀ متصل مورد استفاده قرار می گیرد.با وجود اختلاف در تعریف این اصطلاح بهصورت کلی، «سیاق عبارت از ساختار کلامی است که لفظ مورد بحث در آن قرار دارد و قرینه سیاق عبارت از هر گونه قرینۀ لفظی یا غیر لفظی است که با کلام همراه است؛ لذا میان سیاق و قرینه سیاق تفاوت است.» (ایزدی و زندیه، 1391:، 8) در یک جمعبندی کلی می توان گفت: «سیاق ساختارى کلى است که بر مجموعهاى از کلمات، جملات و یا آیات سایه مىافکند و بر معناى آن ها اثر مىگذارد. شایان ذکر است در مواردى به کلمهها و جملههایى که پیرامون واژگان یا عبارت مورد تفسیر قرار گرفته است، به لحاظ آنکه خصوصیت یادشده را پدید مىآورند، سیاق گفته مىشود که در این صورت، سیاق همان قراین لفظى متصل به کلام خواهد بود». (رجبی، 1383: 92-93)
دربارۀارتباط بافت متن با سیاق نیز میتوان گفت سیاق، نقش اجتماعی وسیعتری است که متکلم در زمان کاربرد زبان ایفا می نماید. (لطفی پور ساعدی، 1380:129)بهطور کلی وقتی یک گفتار و نوشتار چنان ارتباط و پیوندی داشته باشند، می توانند یک متن را به وجود آورند و در واقع هماهنگی در سیاق را نشان میدهند.در حقیقت مفهوم پیوستگی با مفهوم سیاق تکمیل میشود.متن، قطعه ای از گفتار است که به دو شیوه منسجم می گردد: 1. با در نظر گرفتن بافت برون زبانی که در سیاق هماهنگی خواهد شد؛ 2. با در نظر گرفتن خود متن که انسجام و پیوستگی برخوردار خواهد گشت. (Halliday and Hasan,1980:23)
7ـ3. متن
متن ثبت کلامی رویدادی ارتباطی است که در بردارنده معیارهای مختلف متنی است. (Gilliar and Yule,1989:190) به بیان دیگر، «متن»، عبارت است از مجموعهای از نشانهها که مانند زنجیرهای از عناصر معنادار شکل میگیرد و توسط نگارنده با هدف انتقال معانی به مخاطب، در زمینهای معین انتخاب و تنظیم میشود. (شعله، 1390: 20)
در حقیقت، تعریف اول که تعریف بسیار رایج از متن است، شامل هر عبارت یا قطعه ای اعم از مکتوب و شفاهی، کوتاه یا بلند می شود. Titscher, and others, 2000:21)) مطابق تعریف فوق، متن شامل گفتارنیز می شود که کوتاهی یا بلندی گفتار یا نوشتارهم تاثیری در متن بودن یا نبودن آن نخواهد داشت، اما آیا ملاک یا ملاک هایی برای تبیین محدوۀیک متن وجود دارد؟کجا یک متن به پایان می رسد؟وجود چه عاملی قطعه ای از گفتار یا نوشتار رابه متن تبدیل می کند؟برای پاسخ به این پرسش ها نیازمندی شناسایی معیارهای یک متن هستیم که در واقع معیارهایی هستندکه مختص یک متن می باشند وبه گونه ای دیگر اختصاص ندارند. این معیارها عبارت اند از: "پیوستگی"، "پیوند"، "هدفمندی"، "پذیرفتگی"، "پیامداری"، "موقعیتمداری"، "متنیت مشترک". (صفوی، 1382: 189) پیوستگی ملاکی است که به بررسی اجزاء ظاهری متنی یک متن که اجزاء دستوری و لغوی آن هستند میپردازد به عبارت دیگر، از آن جا که اجزای یک متن با یکدیگر مرتبط هستد، پیوستگی مارا در دستیابی به رابطۀمیان واحد های دستوری وواژگانی کمک خواهد کرد.از این رو، در صورت تعبیر وتفسیر واحد های دستوری وواژگانی از طریق یکدیگر، متن از پیوستگی یا انسجام درونی بر خوردار خواهد بود. (Ibid ,2000:22-23) .؛ بنابراین پیوستگی یا همان انسجام را می توان یکی از ملاک های متنیت دانست که با وجود چنین ملاکی می توان زنجیره ای از جملات گفتاری یا نوشتاری را متن نامید. (لطفی، 1390:133)چیزی که عامل پیوستگی اجزای یک متن به یکدیگر است، "بافتار" متن است که ساختمان متن و روابطی راکه بر جملات یک متن حاکم هستند، در بر می گیرد . (لطفی پور ساعدی، 1380: 106)و در واقع بافتار سبب تمایز یک متن از مجموعه ای از جملات پراکنده است.
در جدول زیر پیوستگی متنی سورۀ "مزمل" دردوگسترۀ بافت وسیاق نشان داده شده است:
جدول شمارۀ یک
پیوستگی متنی سورۀ مزمل دردوگسترۀ بافت وسیاق |
||
1 |
بافت |
رسالت الهی در جامعهی شرک زدۀ مکه و ابلاغ معارفی که مخاطب آن جهانیان هستند، مسئولیتی سنگین بود و پیامبر6 مأمور شد از همین گمراهان عرب، پیروانی مؤمن بسازد و آنان را واسطۀ ابلاغ ذکر به جهانیان کند.ظرفیت فعلی پیامبر6 به اندازه ای بود که بتواند رسالت را بر عهده بگیرد، ولی باید توان و ظرفیت خود را بالا ببرد تا در میدان عمل پیروز و سربلند شود؛ برای همین او موظف شد بیش تر شب را بیدار باشد و به عبادت و بندگی و مناجات بپردازد و ظرفیت خود را برای تحمل "قرآن" افزایش دهد و برای همین به آن جناب خطاب "یا أَیهَا الْمزّمّل "*"قُمِ اللَّیلَ إِلاَّ قَلِیلاً" هان اى جامه به خود پیچیده پارهاى از شب به جز اندکى از آن را بر خیز و زنده بدار" می شود. (بهجت پور، 1394: 240) |
2 |
سیاق |
از ظاهر اولین آیه برمی آید که در آن ساعتى که این سوره نازل مىشده آن جناب جامهاى را به خود پیچیده بوده، از این جهت به"مزمل" مورد خطاب قرار گرفته است.از سیاق آیات استفاده می شود که گویا آن جناب در مقابل دعوتش مورد استهزا و اذیت قرار گرفته، و براى خاطر خدا اندوهناک شده، و براى دفع غم و اندوه خود جامهاى به خود پیچیده تا لحظهاى استراحت کند.در این هنگام خطاب شده که اى جامه به خود پیچیده بر خیز، نماز شب بخوان و در برابر آنچه به تو مىگویند صبر کن؛ همان طور که به عموم مسلمانان سفارش کرده براى مقاوم شدن در برابر ناملایمات از صبر و نماز کمک بخواهند، با این دستور به آن جناب فهمانده که باید خود را در مقابل اندوههاى بزرگ تر و مصایب تلخ به وسیلۀ نماز و صبر مقاوم سازد، نه بهوسیلۀ پیچیدن جامه و خوابیدن. (طباطبایی، 1390: 20/94) |
7ـ3ـ1. انواع پیوستگی متنی
پیوستگی متنی، در ضمن عنوان کلی در پنج نوع ارجاع، جانشینی، حذف، ارتباط منطقی جملات وپیوستگی لغوی خلاصه می شود، اما از آن جا که ارجاع، جانشینی وحذف عناصری دستوری هستند، درضمن عنوانی کلی تر به نام پیوستگی دستوری قرار می گیرند.از این رو، انواع پیوستگی را می توان در سه گونۀ پیوستگی لغوی، پیوستگی دستوری وارتباط منطقی بین جملات بیان کرد. (Halliday and Hasan,1380:303-304)
7ـ3ـ1ـ1. پیوستگی لغوی
"پیوستگی لغوی" به دو قسم است: تکرار یک مفهوم که ممکن است خود واژه تکرارگردد و یا مترادف آن آورده شود و دوم هم آیش ودر آن کلماتی در کنار هم می آیند که در یک حوزۀ معنایی هستند، مانند سورۀ نحل که لیل و نهار و شمس و قمر و نجوم در کنار هم ذکر شده است. (ذوقی، 1392: 162؛ لطفی، 1390: 134-135)
7ـ3ـ1ـ2. پیوستگی دستوری
7ـ3ـ1ـ2ـ1. ارجاع
برای توضیح و بیان بعضی از عبارات و واژه ها نیازمندهستیم از عباراتی دیگر استفاده کنیم که به این کار ارجاع گفته میشود. (لطفی، همان: 136) عناصر ارجاعی مانند ضمایر و اسمهای اشاره و کنایهها(ذوقی، 1392: 161) و ارجاع مقایسهای مانند تشبیه. (لطفی، 1390: 136)
7ـ3ـ1ـ2ـ2. جانشینی
"جانشینی" یعنی چیزی به جای چیز دیگر قرار گیرد. (لطفی، 1390: 138)
7ـ3ـ1ـ2ـ3. حذف
زمانیکه عبارتی از یک جمله بنابر دلایلی مانند اختصار و پرهیز از بیهوده گویی یا از باب تحذیر و اغراء مانند (ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْیاها) (شمس/13)" این ناقه آیت خداست از خدا بترسید و آن را سیراب کنید" که ناقة اللّه تحذیر است با تقدیر(ذروا) و سقیاها اغراء است با تقدیر(الزموا). (سیوطی، 1421ق: 2/82)در زبان عربی حذف شامل حذف فعل، حذف مبتدا و خبر، حذف مفعول، حذف عامل ظرف و عامل حال می شود. (لطفی، 1390: 139)
7ـ3ـ1ـ3. ارتباط منطقی جملات
میان تمام جملات یک متن نوعی ارتباط معنایی و منطقی وجود دارد که کل متن را به هم میپیوندد.برای مثال در یک جمله، مسئله یا مشکلی مطرح می شود؛ و جملات بعدی جواب آن را میدهند.این چنین روابطی بین جملات یک متن ضروری است و در صورت عدم وجود این روابط یک متن بیشباهت به هذیان یا گفتاری پراکنده می گزدد. (همان، 140)
روابط معنایی و منطقی بین جملات یک متن به چهار نوع صورت میپذیرد:
7ـ3ـ1ـ3ـ1. ارتباط اضافهای: زمانی است که جمله ای بتواند بر محتوای جمله دیگر بیفزاید. به طور معمول در زبان عربی از دو واژۀ "واو" و "او" برای ارتباط اضافهای استفاده میشود.
7ـ3ـ1ـ3ـ2. ارتباط خلاف انتظار: یک رابطۀ معنایی است و زمانی این رابطه برقرار میشود که محتوای یک جمله، خلاف انتظاراتی باشد که درجملۀ قبلی آورده شده بود.در زبان عربی تنها واژه ای که این خصوصیت را دارد واژۀ"لکن" است.
7ـ3ـ1ـ3ـ3. ارتباط سببی: زمانی برقرار میشود که بین دو جمله رابطۀ علی و معلولی باشد.در زبان عربی از وازههای متعدد برای این منظور استفاده میشود، برای مثال "اذ"، "إن"، "إنّ" در تعلیل، "أن"، "باء"، "فاء"، "علی"، "کی"، "لعل"، "مَن" در معنای سببی و تعلیلی خود برقرار کنندۀ این نوع از ارتباط در درون متن هستند.
7ـ3ـ1ـ3ـ4. ارتباط زمانی: وقتی توالی زمانی بین رویدادهای دو جمله برقرارمی باشد که با واژههای "حتّی" و "ثُمّ" و "فاء" میآید. (همان، 134-141)
در جدول ذیل انواع پیوستگی متنی در سورۀ مزمل بررسی شده است:
جدول شمارۀ 2
انواع پیوستگی متنی در سورۀ مزمل |
||||
1 |
پیوستگی لغوی |
تکرار یک مفهوم |
آیه های 8 و9: وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتِیلاً(8) رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلاً" و ذکر خدا را بگو و دست حاجت به سویش دراز کن.همان پروردگار مشرقها و مغربهاى عالم که بجز او معبودى نیست پس او را وکیل خود بگیر." آیه های15و16: إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَیکُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَیکُمْ کَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً(15) فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِیلاً" هان اى انسانها! ما رسولى به سوى شما گسیل داشتیم که شاهد بر شما نیز هست همانطور که رسولى به سوى فرعون فرستادیم.ولى فرعون از اطاعتش سر برتافت پس او را به عذابى سخت بگرفتیم." آیه ها 14و 16: یوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ کانَتِ الْجِبالُ کَثِیباً مَهِیلاً *فَکَیفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یوْماً یجْعَلُ الْوِلْدانَ شِیباً" در روزى که زمین و کوهها به لرزه در آیند و کوهها چون تلى از ماسه شوند *ولى فرعون از اطاعتش سر برتافت پس او را به عذابى سخت بگرفتیم " آیۀ: إِنَّ رَبَّکَ یعْلَمُ ...فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ...فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنْهُ آیات 2و3و4 با آیۀ20":قُمِ اللَّیلَ إِلاَّ قَلِیلاً* نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً* أَوْ زِدْ عَلَیهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً"" پارهاى از شب به جز اندکى از آن را بر خیز و زنده بدار.یا نصف آن را و یا کمى کمتر از نصف را.و یا اندکى بر نصف بیفزا و قرآن را شمرده شمرده بخوان" "إِنَّ رَبَّکَ یعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَی اللَّیلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَ اللَّهُ یقَدِّرُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَیکُمْ فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ..." پروردگار تو مىداند که تو و گروهى از مؤمنین که با تو هستند نزدیک از دو ثلث شب و گاهى نصف آن و گاهى ثلث آن را زنده مىدارید و خدا که تقدیر کننده شب و روز است (و در فصول چهارگانه آن را بلند و کوتاه مىکند) مىداند که تشخیص دو ثلث و نصف و ثلث در فصول مختلف براى شما ممکن نیست به همین جهت بر شما بخشود از این پس هر مقدار که برایتان میسر است از قرآن بخوانید. و نیز مىداند.." آیۀ20: إِنَّ رَبَّکَ یعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَی اللَّیلِ و...عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ .. عَلِمَ أَنْ سَیکُونُ مِنْکُمْ ... (20) آیۀ4 "أَوْ زِدْ عَلَیهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً"" و یا اندکى بر نصف بیفزا و قرآن را شمرده شمرده بخوان" آیۀ 8:"وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتِیلاً"" و ذکر خدا را بگو و دست حاجت به سویش دراز کن" آیۀ:20"..وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ" |
|
هم آیش |
آیات 6و7: إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِیلاً(6) إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَوِیلاً"" (کلامى که قبلا باید خود را براى تحملش آماده کرده باشى) و بهترین وسیله براى صفاى نفس و سخن با حضور قلب گفتن هنگام شب است که خدا آن را پدید آورده.چون تو در روز دوندگى و مشاغل بسیار دارى." آیه های 12و13:" إِنَّ لَدَینا أَنْکالاً وَ جَحِیماً(12) وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِیماً"" همانا نزد ما انواع شکنجهها و در آخر عذاب دوزخ هست.و طعامى گلوگیر و عذابى دردناک است." آیاات 14و17و18: "یوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ کانَتِ الْجِبالُ کَثِیباً مَهِیلاً*َکَیفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یوْماً یجْعَلُ الْوِلْدانَ شِیباً* السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ کانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً" "در روزى که زمین و کوهها به لرزه در آیند و کوهها چون تلى از ماسه شوند. شما اگر کفر بورزید چگونه مىتوانید از عذاب قیامت خود را کنار بکشید روزى که کودکان را پیر مىکند و آسمان به وسیله تحول آن روز شکافته مىشود و وعده خدا شدنى است" آیۀ 20: ...وَ اللَّهُ یقَدِّرُ اللَّیلَ وَ النَّهار آیۀ20: إِنَّ رَبَّکَ یعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَی اللَّیلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَ ... آیۀ 20: إِنَّ رَبَّکَ ...عَلِمَ أَنْ سَیکُونُ مِنْکُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ یضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ... آیات 2و4و8و 10و20و11: قُمِ اللَّیلَ إِلاَّ قَلِیلاً(2)...وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً(4)وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتِیلا(8)وَ اصْبِرْ عَلى ما یقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً(10) وَ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلاً(11)...فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ...فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ...وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ ... (20) |
|||
2 |
پیوستگی دستوری |
ارجاع |
شخصی |
1- ضمیرهای مفرد مذکر غائب که همه به پیامبر6 برمیگردد به شکل ضمیر متصل مرفوعی و ضمیر منفصل مجروری: یا أَیهَا الْمزّمّل(1) منادا مخاطب قُمِ ... (2) فاعل انت مستتر(همان مخاطب) ...زِدْ وَ رَتِّلِ ... (4)فاعل در هر دو فعل انت مستتر إِنَّا ...عَلَیکَ.... ((5) إِنَّ لَکَ(7) " وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتِیلاً(8) رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلاً(9)" "و ذکر خدا را بگو و دست حاجت به سویش دراز کن. همان پروردگار مشرقها و مغربهاى عالم که بجز او معبودى نیست پس او را وکیل خود بگیر" وَ اصْبِرْ عَلى ...وَ اهْجُرْهُمْ ... (10) وَ ...وَ مَهِّلْهُمْ ... (11) إِنَّ رَبَّکَ یعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ ...طائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَ ... (20) 2- ضمیرهای متصل مجروری"هاء" که به "لیل" برمی گردد آیات 2 و 3 و 4:"قُمِ اللَّیلَ إِلاَّ قَلِیلاً* نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً* أَوْ زِدْ عَلَیهِ .."" پارهاى از شب به جز اندکى از آن را بر خیز و زنده بدار.یا نصف آن را و یا کمى کمتر از نصف را .و یا اندکى بر نصف بیفزا و قرآن را شمرده شمرده بخوان." 3- قول ثقیل همان قرآن است: آیۀ 4:"أَوْ زِدْ عَلَیهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً"" و یا اندکى بر نصف بیفزا و قرآن را شمرده شمرده بخوان" آیۀ 5:"إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیکَ قَوْلاً ثَقِیلاً"" آماده باش که به زودى کلامى سنگین بر تو نازل مىکنیم." 4- ضمیر متکلم مع الغیر به شکل متصل مرفوعی و مجروری آیۀ:5"إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیکَ قَوْلاً ثَقِیلاً"" آماده باش که به زودى کلامى سنگین بر تو نازل مىکنیم." آیۀ 12:"إِنَّ لَدَینا أَنْکالاً وَ جَحِیماً"" که نزد ما انواع شکنجهها و در آخر عذاب دوزخ هست." آیات 15 و 16"إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَیکُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَیکُمْ کَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً* فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِیلاً"" هان اى انسانها! ما رسولى به سوى شما گسیل داشتیم که شاهد بر شما نیز هست همانطور که رسولى به سوى فرعون فرستادیم. ولى فرعون از اطاعتش سر برتافت پس او را به عذابى سخت بگرفتیم." 5- ضمیر بارز فاعلی "واو" در یقولون و ضمیر متصل مجروری "هم" که همه به "مکذبین اولی النعمه" برمی گردد وَ اصْبِرْ عَلى ما یقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً(10) وَ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلاً(11) "و در برابر زخم زبانهاى مشرکین صبر کن و اگر هم قهر مىکنى قهرى ملایم و خوشایند و سازنده بکن.و اما تکذیبگران که بجز داشتن نعمت من انگیزهاى براى تکذیب آیات من ندارند امرشان را به خود من واگذار کن و اندکى مهلتشان ده." 6- ضمیرهای متصل مجروری "کم"و مرفوعی جمع مذکر مخاطب "واو" در "تتقون" و "تم" در " کفرتم"با یک خط و ضمیر متصل مجروری مفرد مذکر غائب با دو خط"إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَیکُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَیکُمْ کَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً(15) فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِیلاً(16) فَکَیفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یوْماً یجْعَلُ الْوِلْدانَ شِیباً(17)""هان اى انسانها! ما رسولى به سوى شما گسیل داشتیم که شاهد بر شما نیز هست همانطور که رسولى به سوى فرعون فرستادیم.ولى فرعون از اطاعتش سر برتافت پس او را به عذابى سخت بگرفتیم.شما اگر کفر بورزید چگونه مىتوانید از عذاب قیامت خود را کنار بکشید روزى که کودکان را پیر مىکند" 7- ضمیر هو مستتر در فعل های زیر که همه به رب یا الله در میگردد. آیۀ20"إِنَّ رَبَّکَ یعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَی اللَّیلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَ اللَّهُ یقَدِّرُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَیکُمْ فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیکُونُ..." "پروردگار تو مىداند که تو و گروهى از مؤمنین که با تو هستند نزدیک از دو ثلث شب و گاهى نصف آن و گاهى ثلث آن را زنده مىدارید و خدا که تقدیر کننده شب و روز است (و در فصول چهارگانه آن را بلند و کوتاه مىکند) مىداند که تشخیص دو ثلث و نصف و ثلث در فصول مختلف براى شما ممکن نیست به همین جهت بر شما بخشود از این پس هر مقدار که برایتان میسر است از قرآن بخوانید..." |
اشاره ای |
آیۀ 19:"إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً""و این محققا تذکر است پس اگر کسى خواست مىتواند راهى به سوى پروردگارش اتخاذ کند." یا اشاره به آیه های 4 و 5 است که منظور قرآن باشد یا نماز یا خود این سوره و .. |
|||
مقایسه ای |
آیۀ 15: "إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَیکُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَیکُمْ کَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً" "هان اى انسانها! ما رسولى به سوى شما گسیل داشتیم که شاهد بر شما نیز هست همانطور که رسولى به سوى فرعون فرستادیم." |
|||
جانشینی |
در آیۀ 19:"هذِهِ" اشاره به آیات سابق تهدیدهاى کوبنده و تذکر و موعظه إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً(19)""و این محققا تذکر است پس اگر کسى خواست مىتواند راهى به سوى پروردگارش اتخاذ کند" |
|||
حذف |
در آیۀ 19:"فمن شاء مفعول"شاء" حذف شده، که باید مفعولى در تقدیر گرفت شود که از جنس جواب شرط باشد و با سیاق بسازد، بنا بر این باید بگوییم تقدیر جملۀ:" فمن شاء أن یتخذ الى ربه سبیلا اتخذ الى ربه سبیلا- هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگار خود اتخاذ کند مىتواند راهى به سوى پروردگارش اتخاذ کند" مىباشد(طباطبایی، 1390: 20/108) بعضىگفتهاند: کلمۀ" اتعظ بها"" در تقدیر است، و معنایش این است که هر کس بخواهد پند بگیرد، راهى به سوى پروردگار خود اتخاذ مىکند: (زمخشرى، 1404ق: 4/642) آیۀ 19:" إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلا" "و این محققا تذکر است پس اگر کسى خواست مىتواند راهى به سوى پروردگارش اتخاذ کند" |
|||
3 |
ارتباط منطقی بین جملات |
اضافهای خلاف انتظار |
1- بین "قم"، "رتّل"، " اذْکُرِ "، " تَبَتَّلْ "، " اصْبِرْ "، "اهْجُرْ"، " ذَرْنِی"، " مَهِّلْ" "واو"، باعث ارتباط و پیوستگی شده است. 2- "أو" باعث ارتباط آیات 2و3و4 شده است . یا أَیهَا الْمزّمّل(1) قُمِ اللَّیلَ إِلاَّ قَلِیلاً(2) نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً(3) أَوْ زِدْ عَلَیهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً(4)" هان اى جامه به خود پیچیده! پارهاى از شب به جز اندکى از آن را بر خیز و زنده بدار .یا نصف آن را و یا کمى کمتر از نصف را .و یا اندکى بر نصف بیفزا و قرآن را شمرده شمرده بخوان." "وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتِیلاً"(8)"و ذکر خدا را بگو و دست حاجت به سویش دراز کن" وَ اصْبِرْ عَلى ما یقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً(10) وَ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلاً(11)"و در برابر زخم زبانهاى مشرکین صبر کن و اگر هم قهر مىکنى قهرى ملایم و خوشایند و سازنده بکن.و اما تکذیبگران که بجز داشتن نعمت من انگیزهاى براى تکذیب آیات من ندارند امرشان را به خود من واگذار کن و اندکى مهلتشان ده" |
|
سببی |
1- "فاء" در آیۀ 20: إِنَّ رَبَّکَ یعْلَمُ ...عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَیکُمْ فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ...فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنْهُ ... 2- "انّ" و" أَن" در آیۀ 20: "إِنَّ رَبَّکَ یعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَی اللَّیلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَ اللَّهُ یقَدِّرُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَیکُمْ فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیکُونُ مِنْکُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ یضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَیراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ"پروردگار تو مىداند که تو و گروهى از مؤمنین که با تو هستند نزدیک از دو ثلث شب و گاهى نصف آن و گاهى ثلث آن را زنده مىدارید و خدا که تقدیر کننده شب و روز است (و در فصول چهارگانه آن را بلند و کوتاه مىکند) مىداند که تشخیص دو ثلث و نصف و ثلث در فصول مختلف براى شما ممکن نیست به همین جهت بر شما بخشود از این پس هر مقدار که برایتان میسر است از قرآن بخوانید. و نیز مىداند که براى شما بیمارى پیش مىآید عدهاى به سفر مىروند تا از رزق خدا به دست آورند جمعى دیگر در راه خدا جنگ مىکنند در چنین احوال نیز هر مقدار که مىتوانید از قرآن بخوانید و نماز بپا بدارید و زکات بدهید. و به خدا وام دهید وامى نیکو و بدانید آنچه از کارهاى خیر مىکنید و از پیش براى خود مىفرستید نزد خدایش مىیابید، اما بهتر از آنچه که کردید و با أجرى عظیمتر. و از خدا طلب مغفرت کنید که خدا آمرزنده و رحیم است." 3- علت "قم" و "رتل القرآن" در آیات 5 و 6 و 7 با "أنّ"آمده است. به چه دلیل باید شب قیام داشته باشی و قرآن را مرتب و آرام بخوانی؟ یا أَیهَا الْمزّمّل(1) قُمِ اللَّیلَ ...وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً(4)إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیکَ قَوْلاً ثَقِیلاً(5)" هان اى جامه به خود پیچیده! پارهاى از شب به جز اندکى از آن را بر خیز و زنده بدار ...و قرآن را شمرده شمرده بخوان .آماده باش که به زودى کلامى سنگین بر تو نازل مىکنیم." چرا این قیام و رتل القرآن باید در شب اتفاق بیفتد؟ آیه 7و 6 " إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِیلاً(6) إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَوِیلاً" (کلامى که قبلا باید خود را براى تحملش آماده کرده باشى) و بهترین وسیله براى صفاى نفس و سخن با حضور قلب گفتن هنگام شب است که خدا آن را پدید آورده.چون تو در روز دوندگى و مشاغل بسیار دارى" 4- علت آیۀ 11چرا مرا با تکذیب گران صاحب نعمت(و ثروت) رهاساز، و اندکى به آنان مهلت ده، در آیات 12 و 13 آمده است و در آخر فرعون را به عنوان شاهد مثال می آورد: 1- آیات 12 و 13: "إِنَّ لَدَینا أَنْکالاً وَ جَحِیماً*وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِیماً" "که نزد ما انواع شکنجهها و در آخر عذاب دوزخ هست و طعامى گلوگیر و عذابى دردناک است." 2- آیۀ 15: "إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَیکُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَیکُمْ کَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً""هان اى انسانها! ما رسولى به سوى شما گسیل داشتیم که شاهد بر شما نیز هست همانطور که رسولى به سوى فرعون فرستادیم" |
|||
زمانی |
1- آیات 15 و 16و17: " إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَیکُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَیکُمْ کَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً* فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِیلاً* فَکَیفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یوْماً یجْعَلُ الْوِلْدانَ شِیباً""هان اى انسانها! ما رسولى به سوى شما گسیل داشتیم که شاهد بر شما نیز هست همانطور که رسولى به سوى فرعون فرستادیم.ولى فرعون از اطاعتش سر برتافت پس او را به عذابى سخت بگرفتیم.شما اگر کفر بورزید چگونه مىتوانید از عذاب قیامت خود را کنار بکشید روزى که کودکان را پیر مىکند." 2- آیۀ 19: " إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً"" و این به تحقیق تذکر است پس اگر کسى خواست مىتواند راهى به سوى پروردگارش اتخاذ کند" |
نظر برگزیده در مورد مکی یا مدنی بودن سورۀ مزمل آن است که این سوره به جز آیۀ 20 در مکه نازل شده ولی آیات آن از چنان انسجام و پیوستگی و ارتباط منطقی میان قسمت های مختلف سوره برخوردار است که در نگاه اول ممکن است چنین به نظر آید به یکباره نازل شده؛ در حالیکه اینگونه نیست . کسانی هم که معتقد هستند کل سوره مکی است بر دو دسته می باشند، گروهی فاصلۀ بین آیات آن هنگام نزول را 8 تا 10 سال و برخی چند ماه دانسته اند. با این وجود آیات سوره یکپارچه و هماهنگ و دارای انسجام و پیوستگی است.در نتیجه این پیوستگی و انسجام تنها مخصوص سورههای مکی یا مدنی محض نیست، بلکه شامل سورههایی هم که آیات مکی در کنار آیات مدنی آورده شده است، می گردد.
نتیجهگیری
6.با در نظر گرفتن پیوستگی متنی این سوره با توجه به زبان شناسی نقش گر ونظریۀ انسجام این سوره می توان این گونه نتیجه ا گرفت که همۀ قسمتهای سوره از صدر تا آخرین آیۀ آن، از پیوستگی و ارتباط متنی منطقی برخوردار است و این ارتباط مخصوص آیاتی که در مکه یا مدینه نازل شده، نیست، بلکه در سورههایی که در آن هم آیات مکی و هم آیات مدنی وجود دارد، انسجام و ارتباطی استوار به چشم می خورد،