داستان یوسف (ع) در قرآن بر خلاف سایر داستانهای پیامبران تنها داستانی است که یکجا و به صورتی تقریبا مفصل و کامل بیان شده و این امر مفسران، ادیبان و ناقدان بزرگ چون سید قطب را که کتاب التصویر الفنی او نقطۀ عطفی در مطالعات ادبی و هنری قرآن به شمار میرود، برآن داشته است تا در هنگام تفسیر این سوره، به گوشههایی از جلوههای هنری وادبی این داستان پرداخته، زمینه را برای پژوهشهای مستقل در این خصوص فراهم کنند، لذا در این مقاله سعی کردهایم به بررسی، تحلیل و طبقه بندی برخی از عناصر ادبی و هنری داستان از جمله عنصر شخصیتپردازی، صحنهپردازی و عناصری همچون گفتگو، کشمکش، پیرنگ و همچنین عناصرادبی آن مانند عنصر عاطفه، خیال، اسلوب و فکر بپردازیم تا ملاحظه شود قرآن در بیان داستانهای خود تا چه حد از اسلوب و شیوۀ هنری وادبی بهره جسته و چگونه زبان هنر و ادبیات را وسیلهای مناسب و شایسته در خدمت اهداف تربیتی و هدایتی خود قرار داده است، به طوری که همین شیوۀ قرآن، در چند دهه گذشته باعث شده تا نظریۀ هنر و ادب اسلامی در اشکال مختلف آن مانند داستان اسلامی و نمایشنامۀ اسلامی با الهام از شیوۀ داستا نپردازی قرآن پدید آید، از این رو مطالعۀ ویژگیهای هنری و ادبی بهترین قصۀ قرآن از زبان سید قطب که خود با الهام از هنر قرآن از پیشگامان نظریۀ هنر و ادب اسلامی میباشد، به فهم و ترویج این نظریه که امروزه طرفداران فراوان پیدا کرده است، بسیار یاری میرساند.