در فرهنگ و تمدّن اسلامی به واسطۀ تعدّد و تنوّع نظامها و مکاتب شناختی، حوزههای گوناگونی چون فقه، کلام، فلسفه، عرفان مجال ظهور یافت. گرچه مهمترین خاستگاه معارفِ عرفانی، شریعت است، به نظر میرسد در مبانی نظری و عملی، تفاوتی فاحش با سایر حوزههای معرفتی دارد. این تفاوت در برداشتها و استنباطهای عارفانه از بسیاری ارکان دینی و شریعتی، فی المثل نماز، هویدا است. توجه به بواطن، معانی و روح عبادات در برابر ظاهرگرایی، تفکّر و تعقّل در حوزۀ شریعت و تکیه بر احوالات خاص عارفانه و حضور قلب، از مهمترین ارکان اعتقادی عرفان است که آن را در تقابل با شریعت مداری صرف قرار میدهد. این اصول و قواعد نظری در قرائتهای عارفانه در باب خالصترین وسیلۀ ارتباطی انسان با خدا یعنی نماز آشکار است. در حیطۀ تعالیم عملی نیز توصیههای عارفان بر مراقبت از نفس، ترک خودبینی، اخلاص در عبادت و دفع سایر مقاصد دنیوی و اخروی در دینداری، و در نهایت ترک عادتپرستی مبتنی است. تعالیم عملی عرفان نیز در باب نماز مشحون از این نکتهسنجیها میباشد. مقالة حاضر ضمن توجه به این مبانی نظری و عملی، نماز را در قرائتهای عرفانی در گسترۀ ادبیات فارسی مورد بررسی قرار داده است.