عطار، از بزرگان عرفان و تصوف اسلامی و افلوطین، از فیلسوفان عارف مسلک نو افلاطونی میباشند. در این مقاله به شیوۀ توصیفی- تحلیلی دیدگاههای فلسفی عطار و افلوطین در زمینۀ جهانشناسی و انسانشناسی و معرفتشناسی مطرح و دلالتهای تربیتی آن استنباط و استخراج میگردد، سپس شباهتها و تفاوتهای دو دیدگاه در زمینههای فوق مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در هر دو دیدگاه جهان، فرع و خداوند اصل میباشد و انسان باید برای رسیدن به این اصل تلاش کند. از نظر هر دو اندیشمند کمالات و فضیلت روحی در انسان موجب برتری و امتیاز او بر دیگر موجودات است، لذا تلاش عمدۀ آدمی باید در جهت کسب فضایل روحی باشد. در زمینۀ معرفتشناسی، عطار معرفت شهودی و علم حضوری را مقدم بر علوم دیگر میداند، در حالی که در دیدگاه افلوطین، معرفت عقلانی و استدلالی جایگاهی والا دارد، اگرچه او نیز در نهایت برای وصول و یگانگی با احد به راه شهودی و حضور قلب متوسل میشود. هدف تربیت در دو دیدگاه، رسیدن آدمی به قرب الهی و کمال نفس و متخلق شدن به اخلاق الهی است. مربی خودساخته و آراسته به فضائل اخلاقی باید متربی را در طی مراحل تربیت جهت رسیدن به هدف غایی تربیت، یاری رساند. اصل اعتدال به عنوان اصل مهم تربیتی مشترک و روش تزکیۀ نفس از روشهای مشابه تربیتی در دو دیدگاه به شمار میرود. تفاوت مهم دو دیدگاه، در وابستگی و عدم وابستگی به دین و شریعت است. از نظر عطار، متربی باید برای رسیدن به کمال نهایی با راهنمایی مربی و در جهت دین و شریعت مراحل سلوک را طی کند ولی در دیدگاه افلوطین این سلوک بدون وابستگی به دین و با هدایت فیلسوف میباشد.