تأکید در قرآن کریم صرفاً ابزاری برای آرایش کلام نیست، هم چنان که نمیتوان، آن طور که برخی گمان میکنند، آن را «حشو» به حساب آورد واز آن بی نیاز شد. تأکیدِ آمده در جای جای قرآن، همگی به اقتضای حال و مقام است، به گونهای که اگر از سیاق کلام حذف شود، بخشی مهم از معنی از بین میرود. بنا براین، اسلوب تأکید در سراسر قرآن ضمن این که جزو ساختار اصلی معنی بوده، متضمن معانی فرعی دیگری نیز هست که در نهایت به صورت یک نواخت و منسجم معنایی کلی را پدیدار می سازد. تأکید در قرآن مانند یک تابلو نقاشی، که بسیار ماهرانه ترسیم شده است، خود را مینمایاند و شگفتی وعظمت را به نمایش میگذارد. قرآن در تمام جاهایی که در آن تأکید به کار رفته است، با کمال دقت، ملاحظه اقتضای کلام با حال ومقام را نموده است. یکی از این جایگاهها سورۀ یوسف (ع) است.