قصّه در عرصه فرهنگ و انتقال مفاهیم انسانی قدمتی کهن دارد. این نوع ادبی سازگارترین فرم کلامی با ذهن بشر است که دارای نفوذی دو چندان بوده و به همین روی اغلب کتب آسمانی پیام خویش را در قالب قصّه بیان داشتهاند. از آنجایی که قصّههای قرآن دارای ملاکها و مؤلّفههای فنّی قصّههای امروزی است، راه را برای مقایسه و تحلیل نظریههای انتقادی جدید باز گذاشته است. یکی از این راهها، بررسی قصّهها بر پایه کنش شخصیّتها و خویشکاری آنها از دیدگاه ولادیمیر پراپ است. نوشته حاضر با بهرهگرفتن از نظریه پراپ و بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به بررسی خویشکاری و شخصیتهای قصّه حضرت عیسی (ع) در ترجمه تفسیر طبری میپردازد. برای وصول به نتیجهای بهتر قصّه به سه بخش تقسیم شده است و شخصیتها، خویشکاریها و حرکتها در هر بخش مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند. یافتهها نشان میدهد که این قصّه با الگویی که پراپ از قصّههای پریان ارائه میدهد با مقداری جابجایی در خویشکاری شخصیّتهای قصّه هماهنگ است؛ زیرا که از سی و یک خویشکاری قصّههای پریان، بیست و یک خویشکاری در بین پنج شخصیّت موجود در قصّه موجود است. همچنین حرکتهای اول و دوم از حرکتهای ششگانه پراپ در این قصه دیده میشود.